گويا رقباي درون جناحي علي كردان، به هيچ روي حاضر به رها كردن گريبان وي نيستند. مصاحبه اخير علي مطهري از چهره هاي سرشناس تماميت خواهان در مجلس ، حاكي از همين مساله است. مطهري از قبل، سه راه پيش پاي كردان گذاشته بود كه يا استعفا دهد ، توسط رييس جمهور عزل شود و يا مجلس بناچار وي را استيضاح كند.
كردان در آخرين اظهاراتش بگونه اي سخن گفت كه نشان مي داد نامه مطهري به وي، بي تاثير نبوده است. هرچند كه گفت: «تسليم خواست مجلس خواهد شد» اين بدان معناست كه استعفا و عزلي در كار نيست بلكه اگر قرار باشد او با كرسي وزارت وداع كند اين مجلس است كه بايد آستين بالا بزند.همان مجلسي كه چندي قبل، با فشار رييس جمهور و با نقل قول وي از رهبري، به كردان و دو وزير معرفي شده ي ديگر راي اعتماد داد. اما مجلس چرا مي خواهد وزيركشور را استيضاح كند؟ مجلس و امثال مطهري بايد به اين پرسش پاسخ روشني بدهند. اگر علت استيضاح ، جعلي بودن مدرك تحصيلي ايشان است بنابراين كار با عزل علي كردان خاتمه نمي يابد يعني نبايد هم خاتمه يابد زيرا جعل مدرك طبق قوانين جزايي جمهوري اسلامي از يك الي سه سال مجازات زندان در پي دارد. آيا شهروندي عادي در صورت ارتكاب تخلفي مشابه بي مجازات رها خواهد شد؟ بر اين اساس كردان بايد از وزارت برود اما نه به منزل، بلكه به دادگاهي صالحه تا محاكمه شود و در صورت محكوميت، دوران حبس اش را تا به آخر سپري كند. اكنون نيروي انتظامي باز بي مماشات ، طرح برخورد با «اراذل و اوباش» را آغاز كرده است نيروي انتظامي تحت فرماندهي عالي وزيركشور است. بنابراين بايد از دولت «مهرورز و عدالت محور» «معجزه هزاره سوم» پرسيد اينگونه برخورد قهري با مردم حتا اگر مرتكب تخلفي شده باشند مصداق مهرورزي است؟ آيا اين عدالت است كه متخلفي را به جاي محاكمه بر صدر بنشانيد و در عوض از كوچكترين تخلف كرده و ناكرده ي مردم كوچه و بازار نگذريد؟ اگر روي كار آمدن دولت نهم هزار عيب داشت اما حسن اش اين بود كه معنا و مفهوم عدالت و مهرورزي را هم فهميديم. در دوره ي حاكميت اصولگرايان يا به تعبير صحيح تر تماميت خواهان خيلي چيزهاي ديگر هم دستگيرمان شد ، مهمتر از همه اينكه بعضي ها تا چه پايه شيفته ي قدرتند نه تشنه ي خدمت. لابد آقاي مطهري كه در نامه خود بطور ضمني به كردان وعده ي پست هاي ديگر مي دهد از ياد برده ، اگر استيضاح كردان عملي صحيح است لابد تخلفي كرده، و اگر متخلف است چگونه به جاي محاكمه شدن ، از كيسه مردم بخشيده، به او نويد مي دهيد در پست هايي كه به راي مجلس نيازي ندارد از شما استفاده خواهد شد! گذشته از اين، جناب كردان يكي و دو پرونده ديگر در دوران مديريت اش در صداوسيما و وزارت نفت هم دارد. اما علي الظاهر به صلاح نيست در اين شرايط مسايل ديگري به ميان كشيده شود. بالاخص مساله ي مالي ايشان در راديو و تلويزيون، چون در آنصورت پاي علي لاريجاني رييس فعلي مجلس، داماد جناب علي مطهري و احتمالن كانديداي سال آينده رياست جمهوري هم وسط كشيده خواهد شد. همه اينها نشان دهنده اينست كه نه توكلي كه افشاكننده جعلي بودن مدرك كردان بود و نه امثال مطهري كه اصرار به كناررفتن وي از وزارت دارند در گفتار و رفتارشان صادق نيستند. از همين روست كه مدعي هستيم اينها عنواني وارونه برخود نهاده اند اصولگرايي برازنده كساني ست كه پايبند به اصل و اصولي باشند نه آناني كه براي دست يازيدن به قدرت و حفظ آن، حاضر به انجام هر كاري هستند. البته در مصاحبه ي علي مطهري نكته جالبي درباره ولايت فقيه هم بود او بقول خود كوشيد با آوردن رفرنس از برخورد پدرش با بنيانگذار جمهوري اسلامي، تعريفي نوين از ولايت پذيري ارايه دهد. ايشان تاكيد كرد كه نبايد پيش از هر كاري از رهبري سوال كرد اگر اينرا يك دگرانديش بگويد طبيعي ست اما وقتي از زبان ذوب شدگان در ولايت مطرح مي شود آنهم در اين مقطع زماني، جاي تامل دارد . اينها با همين شعار ذوب شدگي توانستند «حزب پادگاني» را با خود همراه كرده بر كرسي هاي صدارت و وكالت تكيه زنند. جالب تر اينكه مطهري معتقد است اسفنديار رحيم مشايي با هماهنگي رييس جمهور آن اظهارات جنجالي درباره اسراييل را مطرح كرده است. البته اين ظن در اذهان بسياري غير از آقاي مطهري نيز وجود داشت. زيرا با نسبت و ارتباطي كه فيمابين رييس جمهور و معاونش وجود دارد بعيد بنظر مي رسد مشايي بي اذن رييس، چنين مواضعي اتخاذ و بر آن اصرار ورزد. خصوصن كه هنوز حتا پس از مداخله ي رهبري باز، دست بردار نيست و اخيرن سازمان متبوع وي نقشه اي منتشر كرده كه در آن بجاي بيت المقدس اورشليم قيد شده است. گاهي آدم فكري مي شود نكند چون «معجزه هزاره سوم» حدس مي زند اوباما رييس جمهور آمريكا خواهد شد و از آنجايي كه خط قرمز حزب دمكرات آمريكا، اسراييل و امنيت آن است از هم اكنون از طريق معاون خود در حال فرستادن پالس هاي مثبت براي رييس جمهور آينده ي آمريكاست؟! اگر اينگونه نيست و اگر دولت و رييس اش مي خواهند اين سوظن از اذهان لااقل هم جناحي هايش زدوده شود در يكي از سخنراني هاي آتي اش باز به سبك و سياق هميشه اسراييل را بنوازد. همان كشوري را كه معاونش، ملتش را دوست خود خواند و لابد آگاه بود كه وقتي ملتي را دوست خود مي خواند ديگر نمي تواند دولت برآمده از آراي آن ملت را دشمن خود بشمار آورد و حتا فراتر، انديشه هدم و محواش را در سر بپروراند. البته اين يك گمانه زني است بايد منتظر حوادث آينده ماند و ديد اين اصولگرايان ناپايبند به اصول، ديگر چه برگ ها در آستين دارند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

با سپاس از ابراز دیدگاه تان