در مقاله «سوتفاهم خانمان برانداز» توضیح دادم که در سال آخر بودن یک رییس جمهور آنهم در کشوری همچون ایالات متحده به معنای کاهش اختیارات دولت و یا کُُند شدن تیغ قوه مجریه نیست. بخصوص اگر در نزدیکی انتخابات، حزب حاکم احساس کند احتمال ناکامی اش در جلب آرای عمومی بیشتر از موفقیتش است. اکنون حزب جمهوریخواه در آمریکا دقیقا در چنین شرایطی بسر می برد. اغلب نظرسنجی ها حاکی از این واقعیت است که اگر همین هفته آینده انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برگزار شود، دمکرات ها پیروز میدان خواهند بود.
از طرف دیگر وضعیت اقتصادی آمریکا با بحران جدی مواجه است هر چند که رسانه های آمریکایی با زیرکی می کوشند بر ابعاد این آشفتگی نیفزایند. در چنین شرایطی اتخاذ تصمیماتی با ریسک بالا از سوی جمهوریخواهان برای عبور از بحران اقتصادی و همچنین تداوم حضورشان در کاخ سفید دور از ذهن نیست.
تجربه نشان داده است هرگاه کشورهای «برخوردار» جهان، دچار بحران اقتصادی می شوند اگر نتوانستند با فرمول های متعارف بحران را از سر بگذرانند راه برون رفت از مثلا «رکود اقتصادی» را در جنگ افروزی جستجو می کنند. جنگ با همه مصیبت هایش، برای اقتصاد راکد کشورهای بزرگ و کمپانی های معظم فراملیتی، نعمتی بزرگ و حتا نجات دهنده است.
از اینرو بسیاری از تحلیل گران خصوصا کسانی که شامه ی تیزتری دارند بوی نامطبوع یک جنگ تازه را به وضوح احساس می کنند. در این شرایط عقل حکم می کند مسوولان ممالکی که احتمال دارد طعمه چنین دامی شوند حواس شان را بیش از پیش جمع کنند.
زمانی که مقاله «سوتفاهم خانمان برانداز» را می نوشتم هنوز در کشورمان «جشن تازه» ای برپا نشده و «گریگوری شورتی» هم، این جشن را برای دولت متبوع اش یک شانس نخوانده بود. به گفته شورتی نماینده آمریکا درIAEA ، اکنون اثبات این واقعیت که دولت ایران نه تنها قطعنامه های شورای امنیت را اجرا نخواهد کرد بلکه در جهت عکس خواسته های جامعه جهانی حرکت می کند ساده تر شده است. در همان مقاله نوشتم که بوی ناخوشایندی به مشام می رسد و خدا کند کاربدستان حاکم بر کشورمان، دچار اشتباه محاسبه نشوند اشتباهی که باید تاوانش را پیش و بیش از آنان، ملت ایران با هستی و نیستی شان بپردازند.
حضور «رایان کراکر» سفیر آمریکا در عراق به همراه ژنرال دیوید پترویاس در کمیته سیاست خارجی سنا به بهانه ارایه گزارش درباره وضعیت امنیتی عراق، اتفاق دیگری بود که امکان نادیده گرفتنش وجود ندارد. به نوشته روزنامه واشنگتن پست، پترویاس که مثلا درباره عراق گزارش می داد صدوپنج بار نام ایران را بر زبان آورد! کراکر هم، در پاسخ به سووالات سناتورها صراحتن، جمهوری اسلامی را از عوامل اصلی ناامنی در عراق خواند. حضور عنصر نامطلوبی چون مقتدا صدر در کشورمان با همه ی ماجراجویی هایش و همچنین شایبه حمایت ایران از وی، از جمله مسایل مطرح شده در نشست سناتورها با این دو مقام ارشد سیاسی و نظامی آمریکا در منطقه بود.
و باز آخرین خبر مهم که نمی توان بسادگی از کنارش گذشت توقف بازگشت سربازان آمریکایی از ماه ژوییه به بعد است. به نظر می رسد پترویاس با توجیهاتش موفق شد مقام های مافوق اش از جمله پرزیدنت بوش را برای اتخاذ چنین تصمیمی قانع کند.
با توجه به شرایط موجود به نظر می رسد که اگر برخی گمان کنند هر چقدر ناامنی در عراق بیشتر شده یا تداوم یابد به نفع ایشان است قطعن در اشتباه اند در واقع ادامه ناامنی در عراق به معنای تداوم حضور گسترده ارتش آمریکا در این کشور خواهد بود و اگر کشوری از ادامه حضور آمریکا در منطقه، آنهم با این گستردگی احساس خطر می کند راهش این نیست دست به اعمالی بزند تا عملا چنین وضعیتی تداوم یابد. اتفاقن اگر از همین فردا همه سر و صداها در عراق بخوابد آمریکا ناچار خواهد شد خروج نیروهایش از عراق را آغاز کند حتا اگر باز جمهوریخواهان در قدرت باقی بمانند. چون حضور یک ارتش صدو چهل هزار نفره در کشوری برخوردار از امنیت معنا و مفهومی ندارد. اما در صورت ادامه ناامنی ها در عراق و افغانستان ، حتا اگر دمکرات ها هم به قدرت برسند خروجی در کار نخواهد بود ممکن است از گستردگی حضور نظامی آمریکا در منطقه کاسته شود اما حضور موثر این کشور در منطقه ادامه خواهد داشت.در کنار این اخبار و تحلیل هایی که پیرامون شان هست اخباری دیگری همچون بزرگترین آماده باش و تمرین غیر نظامی اسراییل در صورت وقوع حمله موشکی به این کشور،اصرار آمریکا برای تحقق پروژه سپر موشکی و پا پس کشیدن روسیه ، آچمز شدن چین در جدال رسانه ای که رسانه های غربی علیه حاکمان مستبد و آزادی ستیز چینی در آستانه برگزاری مسابقات المپیک براه انداخته اند جویی که بی تردید باعث کُند شدن تیغ چین در محافل جهانی خواهد شد در یک ماه اخیر چنان «اژدهای زرد» را درگیر کردند که دیگر حاکمان پکن نای ابتکار عمل به خرج دادن و یا ساز مخالف زدن در محافل جهانی را نخواهند داشت، مطرح شدن بحث موشک های میانبرد ایران و جنجال پیرامون آن و احتمال تبدیل شدن این مساله به سوژه ی تازه ای جهت وارد آوردن فشارهای مضاعف به دولت ایران و اخباری از این دست که بعضن چندان مورد توجه قرار نمی گیرند در حالی که مهم و سرنوشت ساز هستند همه و همه حاکی از این است که بیشه خالی نیست و احتمالا پلنگی در پس آن در کمین است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
با سپاس از ابراز دیدگاه تان