
باز در اقصا نقاط کشور امامان جمعه و جماعات دست به «دعای باران» بلند کرده اند. انگار قحطی زدگان آفریقا خدا ندارند . اگر دارند چرا بر آنان باران رحمت نازل نمی شود تا کودکان بی گناه شان نحیف و گرسنه با شکم هایی باد کرده طعمه ی لاشه خوران نشوند مگر خداوند بین بندگانش فرق می گذارد؟ البته بطور قطع آنان، هم خدا دارند و هم پروردگار مهربان هیچگونه فرقی بین بندگانش نمی گذارد اما چرخه هستی قانونمند است قرار نیست بشر همت بخرج ندهد، از عقل خدا داده اش استفاده نکند، در جهل و نادانی بسر ببرد بعد در وقت محنت و گرفتاری انتظار داشته باشد با یک دست به دعا بلند کردن همه قواعد حاکم بر جهان تعطیل و شکم گرسنگان در طرفه العینی سیر شود.
کسی از خود نمی پرسد اگر شیوه حل معضل کم آبی این است پس سد سازی،چاه عمیق زدن، مدیریت منابع آب و غیره و ذالک چه معنایی دارد. گذشته از این باید از مسوولان وزارت نیرو پرسید پس از آن برف و بوران سنگین که همین سه – چهار ماه قبل دو سوم ایرانزمین را سپیدپوش کرده بود چرا باید شاهد خشکسالی باشیم؟
در همین گیلان خودمان سه سد از سه دهه ی قبل به یادگار مانده است که نقش حیاتی در اقتصاد (اعم از کشاورزی،مصرف شهری و صنعتی) منطقه دارند با وجود این سدها بخصوص سد اصلی «سپیدرود» در جنوب منجیل، کسانی که وظیفه حساس مدیریت منابع آب استان را بر عهده دارند چکار کردند که هنوز تابستان از راه نرسیده آژیرهای کم آبی به صدا در آمده است؟
آیا استاندار گیلان در این ارتباط احساس مسوولیت می کند یا همانگونه که در برنامه «چراغ خاموش» همه کاسه کوزه ها را بر سر این و آن شکست حاضر به پذیرش مسوولیت در این ارتباط هم نیست؟
اگر با هر کشاورز معمر اما فاقد دانش، صحبت کنید معنا و مفهوم خشکسالی و ترسالی را بخوبی و بر اساس تجربه می داند و به شما خواهد گفت از سال 1382 وضعیت آب و هوایی حاکی از ترسالی است و اگر بعضن شاهد بحران آب هستیم طبیعت گناهی ندارد بلکه این مسوولان هستند که از دور اندیشی ، دانش کافی و همچنین همت عالی بی بهره اند.
مدیران منابع آبی گیلان باید توضیح دهند میزان آب پشت سد سپیدرود چقدر بوده و آیا آب ذخیره شده بدون محاسبات کارشناسانه رها شده است؟ اگر اینطور بوده باید پاسخ دهند چرا چنین کرده اند و از چه رو اهمال و اشتباهات خود را به گردن طبیعت می اندازند؟
خوشبختانه ظرف یکی - دو روز اخیر شاهد بارش باران بودیم دمای هوا نیز کاهش یافته و هواشناسی نیز نوید بارش مجدد باران را داده است. حال باید دید سرنوشت خشکسالی خیالی زاییده ی ذهن مسوولان اهمال کار، به کجا می انجامد.
جالب است از برخی کشاورزان درباره ی وضعیت کشت سوال کردم گفتند مسوولان می گویند بخاطر خشکسالی کشت نکنید! بغض گلویم را گرفت که چرا باید کشاورز ما به کشت نکردن زمین با ارزش تر از طلای خود تشویق شود و مسوولان بجای اینکه در جهت یکپارچه سازی زمین ها، مکانیزه کردن کشاورزی، آموزش کشاورزان و بکار بستن تمهیدات دیگر، بکوشند تا تولید ملی افزایش یابد به هر بهانه ای دانسته و ندانسته در مسیر پایین کشیده شدن کرکره تولید ملی (اعم از کشاورزی و صنعتی) گام برمی دارند. تا دیروز کارخانه های ما یکی یکی تعطیل می شدند اکنون نوبت کویر سازی شالیزارهای ماست.
وقتی جیب دولت مالامال از پترودلار است چرا که نه! خب از سریلانکا، هند، اروگویه، پاکستان و تایلند برنج وارد می کنیم و همان درد بی درمانی که سال هاست به جان چای ما افتاده است را به برنج مان هم پیوند می زنیم تا تیر خلاصی به کلیت کشاورزی این سرزمین زده باشیم اینگونه هم خیال خود و هم کشاورزان را برای ابد راحت خواهیم کرد. کشاورز هم می تواند به شهر بیاید این همه شغل اعم باربری، واکسی، مسافرکشی و غیره هست تازه روستاییان شهرنشین خواهند شد و باید دعاگوی مدیران و مسوولان هم باشند! منتقدانی همچون نگارنده هم لابد بهتر است در کاری که ارتباطی به ایشان ندارد دخالت یا به لفظ عامیانه تر فضولی نکنند که زبان سرخ فضولان را تیغ تیز و سر پر سودای سبزشان را دار سزاست!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
با سپاس از ابراز دیدگاه تان