به گزارش سايت تابناك (ارگان طيف امنيتي - نظامي جناح اصولگرايان) رييس محترم جمهوري اسلامي 45 روز قبل
در جمع سپاهي ها، درباره سفر پر ماجرايش به عراق سخنان ناشنيده اي ايراد كرده است. علي الظاهر سخنراني ايشان آنقدر در خور تامل و «بررسي» بود كه 45 روز طول كشيد تا روي آنتن تلويزيون دولتي برود. سخنراني «معجزه هزاره سوم» حاوي نكاتي است كه نمي توان ناديده اش انگاشت ، هر چند ايشان در دوران صدارت اش كم، سخنان در خور تامل و تعمق بيان نكرده است.
«جناب دكتر» كه قبلا از ربودنش توسط آمريكايي ها در سفر به عراق خبر داده بود. در سخنراني فوق الذكر، از ملاقات يك فرمانده آمريكايي با خود مي گويد و به ابراز علاقه ي فرمانده آمريكايي مبني بر اينكه «در دلش» جا دارد اشاره مي كند. فرمانده آمريكايي از فرط شيفتگي نسبت به رييس منحصربفرد جمهوري اسلامي، يكماه مرخصي اش را به تعويق انداخته و خطر ماندن در عراق ملتهب را بجان خريده تا با محبوب خود ديدار كرده، با هم عكس يادگاري بگيرند. به گفته «جناب دكتر»، فرمانده آمريكايي به همراه معاونش آمده بود كه او هم با ايشان عكسي به يادگار گرفت . بنابراين محبوبيت «معجزه هزاره سوم» احتمالا به همه ي رده هاي قشون آمريكا رسوخ كرده است. چشم بوش و ايادي اش كور شود اگر نتوانند اينهمه نفوذ و محبوبيت را ببينند .
اما يك جاي اين خاطره البته با عرض پوزش از جناب دكتر، مي لنگد. پوزش خواستم چون ايشان و دستياران شان پيش از اين اعلام كردند هر كه حرف هاي شان را باور نكند «كنار دشمن ايستاده است» بنابراين بايد تاكيد كنم من غرق باورم اصلا مگر چاره اي جز اين هست! اما به لنگي خاطره اشاره مي كنم تا در سخنراني بعدي براي ناباوران توضيح تكميلي بفرمايند. هرچند پيشاپيش مطمعنم اين عروس نيست كه مي لنگد بلكه مشكل از ناهمواري زمين است. و اما نقطه كور خاطره، دكتر محمود احمدي نژاد در سخنراني ديگري از طرح ربودن خود توسط آمريكايي ها براي تحت فشار قرار دادن جمهوري اسلامي طي همين سفر خبر داده بود و حتا توضيح داد چطور ماهرانه و با هوشمندي برنامه سفر را تغيير داده و نقشه شوم آمريكايي ها را نقش بر آب كرد. بگفته ايشان آمريكايي ها زماني فهميدند سنگ رو يخ شدند كه وي و همراهانش به سلامت در هواپيما نشسته در حال بازگشت بودند. خب اگر سكرت عمل كردن، جابجايي برنامه ها و همچنين فريب آمريكايي ها باعث شد تا نتوانند نقشه پليدشان را عملي سازند بنابراين اين جناب فرمانده و معاونش و احتمالا آجودان هايش چگونه آمدند براي زيارت محبوب شان، عكس يادگاري هم گرفتند و رفتند؟ بالاخره دكتر محبوب قلوب آمريكايي هاست يا مورد تنفر شان؟! آيا بوش، رايس و پتروياس راسا (سه نفري همراه هم) مي خواستند طرح ربايش احمدي نژاد را به اجرا درآورند يا توسط عوامل شان از جمله همين نظامياني كه براي دستبوسي آمدند قرار بود چنين عملياتي انجام شود؟ يك سفر و اينهمه ماجرا، از يكسو آمريكايي ها مي خواهند بربايند از سوي ديگر آمريكايي ها دوست شان دارند و مرخصي شان را يكماه به تاخير مي اندازند و الخ!
نكته ظريف تري در سخنان جناب دكتر بود كه بنظر مي رسد تحت شعاع شرح ملاقات فرمانده آمريكايي با ايشان قرار گرفت. آنهم افشاگري «معجزه هزاره سوم» درباره سفر جرج بوش به عراق است. «منابع لابد مطلع» به دكتر اطلاع دادند بوش طي سفرش به عراق فرماندهان نظامي اش (از جمله همين فرمانده عاشق رييس جمهوري اسلامي) را جمع مي كند و به ايشان مي گويد: بچه ها! اين همه راه رو كوبيدم اومدم تا عراق، چهار تا موشك بزنيد به ايران، تا دست خالي برنگردم واشنگتن. فرماندهان آمريكايي حاضر در جلسه، توي دهان بوش (فرمانده كل قوا) زده ضمن برشمردن قدرت نظامي ايران، آب پاكي روي دست اش مي ريزند و بي تعارف به فرمانده كل قوا مي گويند: نه دادش! بيخود باهامون پسرخاله نشو ما از اين كارها نمي كنيم. چشمان بوش پر از اشك مي شود ملتمسانه مي گويد: بي معرفت ها من فقط چند ماه مهمان تان هستم اينجوري سنگ روي يخ ام نكنيد فردا لونا هم توي خونه برام تره خرد نمي كنه، باشه موشك نزنيد اما جون هر كي دوست داريد لااقل بريد ديوار صوتي شونو بشكنيد مي خوام همتاي ايرانيم گوش درد بگيره دلم خنك شه. فرماندهان آمريكايي از كوره در رفته صراحتا به پرزيدنت بوش مي گويند: برو بابا خدا روزي ات را جاي ديگري حواله كند آقا دست از سر ما بردار، ما اين كاره نيستيم پيش لونا هم ضايع ميشي به ما چه، اين مشكل خانوادگي خودته و خودت بايد حلش كني. بوش وامانده، چنان سنگ رو يخ مي شود كه از فرط افسردگي به آمريكا بازنمي گردد بلكه «به استراليا مي رود.» كل كابينه براي دلجويي از اين نگون بخت به سيدني مي روند اما او مي گويد: ديگه برنمي گردم بالاخره چني و ديگران ريش گرو گذاشته از وي دلجويي مي كنند بالاخره بوش قهر را كنار گذاشته از استراليا به واشنگتن باز مي گردد.
البته آقاي احمدي نژاد درباره عدم تمكين فرماندهان آمريكايي فقط چند جمله گفت اما من براي اينكه خوانندگان محترم در فضا قرار گيرند و مفتضح شدن بوش را بهتر حس كنند صحنه را تصويرسازي كردم. اين افشاگري هم يك لنگي هايي مي زند كه باز چون محكوم به باور كردن ادعاهاي حاكمان مان هستيم اينرا هم به حساب ناهمواري زمين و نه شل بودن عروس مي گذاريم. لنگي اين افشاگري چنان عيان است كه نياز به بيان ندارد. زيرا ارتش آمريكا همان ارتشي است كه به دستور رييس جمهور آمريكا (فرمانده كل قوا) روزگاري با هم وطنان خود وارد جنگ شد منظور همان جنگ داخلي آمريكاست فرماندهان ارتش آمريكا بي چون و چرا از آبراهام لينكلن رييس جمهور وقت تمكين كردند و بهانه نياوردند چون در مقابل، هم وطنان خودمان هستند لذا نمي جنگيم. اين همان ارتشي است كه به دستور يك رييس جمهور ديگر(روزولت) وارد جنگ جهاني شد و با آلمان نازي جنگيد. همان ارتشي كه از دستورات مافوق تمكين كرده بر سر مردم ژاپن بمب اتمي انداخت. ارتشي كه به ويتنام رفت و عليرغم همه فشارها تا وقتي مافوق دستور بازگشت نداد، ماند و جنگيد. چرا راه دور برويم ارتش آمريكا حتا از همين بوش، كه در افشاگري اخير چنين حقير معرفي شده، اطاعت و در طول يك دوره چهار ساله، دو كشور را تسخير كرد. عدم تمكين ارتش آمريكا از دستورات مافوق در تاريخ آن كشور بي نظير است.
همواره سخنراني هاي رييس جمهوري اسلامي پر از نكات قابل توجه و تامل بوده است و اگر بخواهيم همه نكات را تحليل و بررسي كنيم نه يك مقاله بلكه كتابي قطور خواهد شد. در سخنراني تازه پخش شده وي در جمع فرماندهان سپاه نكاتي هم هست كه شنونده عاقل مي تواند از آن استنباط مختلف نمايد. براي مثال درخواست ملاقات فرمانده آمريكايي از رييس جمهور كشوري كه عملا با كشورش در حال تخاصم است و ابراز علاقه كردن به رييس جمهور كشور متخاصم حتا عكس يادگاري گرفتن با وي ، آدم را ناخواسته به ياد دمكراسي آمريكايي مي اندازد. آيا همان فرماندهان سپاه كه به سخنان رييس جمهور«محبوب» گوش فرا مي دادند اجازه دارند با يك مقام آمريكايي يا اسراييلي از روي علاقمندي ملاقات كرده حتا عكس يادگاري بگيرند؟ اين ماجرا مرا به ياد رييس جمهوري انداخت كه به واقع حنايش حتا بي رنگ تر از بوش «بي حيا» بود. همان «تداركاتچي» را عرض مي كنم كه در سازمان ملل به خود جرات نداد در جمع سران كشورهاي جهان حاضر شده با آنان عكس يادگاري بگيرد مبادا با بيل كلينتون رييس جمهور وقت آمريكا رودررو شده مصافحه اي انجام دهد. وقتي هم احتمالا «ندانسته» با رييس جمهور وقت اسراييل دست داد وحشت سراپاي وجودش را فرا گرفت و سراسيمه هنوز به ايران نرسيده، اتفاقي را كه دهها نفر شاهدش بودند تكذيب كرد.
محذورات و محدوديت هاي رييس جمهوري با بيست و دو ميليون راي در اين سوي آب ها را، با آزادي عمل يك نظامي كه علي القاعده مي بايست بسيار مقيد باشد در آنسوي آب ها مقايسه كنيد تا دريابيد «فاصله از ماه من تا ماه گردون از زمين تا آسمان است.»

khob
پاسخحذف