در این پست فقط می خواهم خبری مغفول مانده را به اطلاع تان برسانم. طی چند روز اخیر بیش از یکصد نفر از کارگران مجتمع فولادگیلان اخراج شدند. البته دیروز روزنامه اعتماد خبری در این پیرامون درج کرد. هر چند لازم است حقایق بسیاری درباره این شرکت و کسی که ادعا می کند سرمایه گذار اصلی و مالک این موسسه تولیدی است مطرح شود. از همین رو مطالبی که باید از طریق این رسانه و همچنین رسانه های مکتوب وغیرمکتوب به اطلاع مردم و همچنین مسولان رسانده شود در قسمت های دیگر بدون رودرواسی گفته خواهد شد. بد نیست نام مدعی مالکیت این مجتمع را بدانید شخصی ترک زبان ساکن تهران بنام رسول دانیال زاده، وی علاوه بر این مجتمع، کارخانه فولاد کاویان اهواز و همچنین گروه صنعتی لوله سازی ماهان سمنان را هم در اختیار دارد. درباره کاویان بیش و پیش از دانیال زاده، وزارت صنایع و همچنین شرکت ایمیدو که این کارخانه را به وی واگذار کردند باید پاسخ دهند که به چه مبلغی مجتمع فوق الذکر را به شخص حقیقی فروخته اند. آقای دانیال زاده هم باید درباره اینکه به تعهداتش در ارتباط با توسعه آن مجتمع عمل کرده است حساب و جواب پس دهد بگذریم ایمیدو و کاویان بماند تا بعد... اکنون موضوع، مساله تاسف برانگیز اخراج کارگران کارخانه ای است که مدیرش به مدیرعامل بانک ملی ایران می گوید این مجتمع بیش از نود هزار تن در روز تولید دارد این یعنی مجتمع فولاد گیلان نه تنها ورشکسته نیست بلکه از وضعیت بسیار مطلوبی برخوردار است. بنابراین کارخانه ای که تا این حد کاروبارش سکه است چرا باید گروهی، کارگرانش را آنهم، در «ماه ضیافت الهی» اخراج کند؟! البته تولید نودهزارتن گنده گویی بیش نیست مانند بسیاری از گنده گویی های دیگر این شخص که باز بماند تا بعد، این مجتمع در شش ماه اخیر هرگز به تولید 80 هزار تن در روز نزدیک هم نشده و با انفجار کوره و مسایلی که پیش آمده است الان تولید بسیار کمتر از این حرف هاست آنهم با خط تولید تکنولوژی چهل سال قبل البته وام از بانک برای دستگاه های جدید اخذ شد و...، در قسمت های بعدی درباره این فولادسازان خیر؟! بیشتر اطلاع رسانی می کنم. گنده گویی هایی همچون اشتغال چهار هزار نفر از بومیان، در حالی که با احتساب اخراجی های اخیر پرسنل این مجتمع به نهصد نفر هم نمی رسد. مسولان استان هم بخاطر همین گنده گویی ها با مدیریت این مجتمع مماشات کرده اند مثلا سیمان از سهمیه محدود استان به این مجتمع اختصاص می یابد اما اگر به محوطه مجتمع وارد شوید هواپیمایی سیمانی خواهید دید!! سیمانی که باید صرف فعالیت های زیربنایی می شد. احمدی نژاد اخیرا از هفتاد شخص حقیقی که بیشترین استفاده از اعتبارات بانکی را بخود اختصاص داده اند سخن بمیان آورد. آقای دانیال زاده باید پاسخ دهد اسم اش در این لیست هست؟ مثلا نفر 26 یا 25 ؟ اگر هست بنابراین این کارخانه تا وقتی همه بدهی بانکی اش پرداخت نشود متعلق به ملت ایران بخصوص گیلانیان است همان گیلانی هایی که به تنبلی و بیکاره گی و مفت خوری متهم و بارها به قومیت این قوم رشید توهین شده است . متاسفانه مطبوعات استان هم بخاطر لاپوشانی های برخی ها، از آنچه در این مجتمع می گذرد بی خبرند. این همان کارخانه ای است که گیلانی دست و انگشت و حتا جانش را در آن از دست داد نود درصد رده های پایین گیلانی اند با حقوق های ناچیر، اما چند مدیر ویژه خوار غیر بومی از حقوق های کلان بهره مند هستند. اینهم بماند تا وقت دگر... اکنون در ماه مبارک رمضان دهها خانواده نان آورشان بیکار شده اند. مجتمعی که با اعتبارات استانی و وام دولتی به اینجا رسیده مدیرعامل اش یک پا اینجا و یک پا در آنسوی آب هاست کانادا را هم دوست دارد خود می داند چه می گویم و باز می گذارم برای روزهای آتی تا مفصل تر درباره این مجتمع و تراژدی در حال وقوع در آن توضیح دهم. جالب است چهار نفر را به دزدی چهار قطعه که قیمت اش مثلا 50 میلیون تومان است متهم می کنند بعد بیش از صد نفر را اخراج می نمایند! دور هم بر می دارد که یک میلیارد تومان خرج می کند تا دزد 50 میلیونی پیدا شود!! در پایان این قسمت فقط خواستم تلنگری به استاندار،نمایندگان مجلس،مسولان انتظامی ، قضایی و غیره زده باشم تا از کنار این مساله به ساده گی نگذرند اگر هم به وظایف شان درست عمل نکنند این روزنامه نگاران هستند که موظف اند بی مماشات آنچه را که شایسته است انجام دهند. ما به غلط تصور می کردیم صاحب صنعت پایه ای فولاد شدیم که قاتوق نان مان باشد نه قاتل جان مان. برخی ها هم با ممدآقا گفتن و دوست رییس حراست فلان جا بودن و با شایعه پراکنی که فلان مقام عالی هم با ما شریک است و غیره نمی توانند برای خود حاشیه امن بسازند بهتر است این افکار را از سر خود بیرون کنند این کلک ها دیگر کهنه شده است. سرنوشت امثال فاضل خدادادها و شهرام جزایری ها باید درس عبرتی برای همه سرمایه داران باشد. ما از خدا می خواهیم در این کشور خصوصی سازی به نحو احسن به سامان برسد. سرمایه گذاران هم سرمایه های شان را به آلمان و دبی نبرند یا در حالی که میلیاردها تومان به بانک ها بدهی دارند برای خود و اهل و عیال اقامت کانادا نگیرند. اما سرمایه داری اصولی، که اگر سرمایه دار سودش را می برد در عوض برای ملک و ملت هم منفعتی متصور باشد. امیدوارم مسولان وارد عمل شده آتش را تا زبانه نکشیده خاموش کنند و این کارگران مظلوم هم به سرکارشان بازگردند تا من روزنامه نگار هم ناچار نشوم به عهدم وفا کرده قسمت های دیگر در این ارتباط را به اطلاع مردم برسانم...! ----------------------------------------------------------------------------------------- این پیام ها انعکاس گزارش خبری مربوط به مجتمع فولاد گیلان است متاسفانه پیام ها چه مخالف و چه موافق اغلب بی نام و نشان هستند این ها را در ذیل گزارش فوق درج می کنم اما در این پست از این به بعد اگر کسی می خواهد پیام بگذارد و خودش فکر می کند حرفش حساب است و می تواند پای حرفش بایستد باید با نام و نشان حقیقی نظرش را بگوید وگرنه پیام ها اعم از مخالف و موافق را منتشر نمی کنم. اینگونه که پیداست برخی متنبه نشده و بخاطر جهل و ... در حال فرار به جلو هستند خب من که کاری جز این ندارم اما آنان هستند که متضرر خواهند شد. باز تاکید می کنم اگر می خواهید از این تریبون درباره ی سوژه ی فوق نظر دهید حتمن باید اسم واقعی تان را قید کنید وگرنه نه قابل استناد است و نه ارزش پاسخگویی دارد پیگیری کردنش هم ممکن نخواهد بود و این از همه بدتر است این قاعده شامل همه اعم از موافقان و مخالفان نوشته ی من می شود. نویسنده: آدمخوار دوشنبه 25 شهریور1387 ساعت: 22:52 سلام وب زیبایی داری واقعاخوشم اومد اگه از18سال گذشتی حتمابهم سربزن می خوام نظرتو راجب مطالبم بدونم فقط خواهشا اگه 18 سالو ردکردی بیا وقتی اومدی خودت میفهمی چرامنتظرتم وب سایت نویسنده: بهرام فرزان سه شنبه 26 شهریور1387 ساعت: 0:39 با درود ،نگارشت از دیدگاه انسانی جالب است ، اما از واقعیتهای ورا پرده ای جامعه امروز کشور بی محتواست ، گر بیدار باشیم ،! واقعیتها را با دقت و ظرافت بیشتری در می یابیم .!( قدرت پشه بیدار قویتر از یک شیر خفته است .!) وب سایت پست الکترونیک نویسنده: دوست شما سه شنبه 26 شهریور1387 ساعت: 8:23 شما هم به وبلاگ هاي زنجيره اي بلاگفا بپيونديد.با عضويت در وبلاگ هاي زنجيره اي بلاگفا، مطالب وبلاگ شما بلافاصله پس از ثبت در كليه وبلاگ هاي عضو مجموعه به طور خودكار و همزمان به نمايش در خواهد آمد.جهت اطلاع دقيق از نحوه اجراي طرح به آدرس وبسايت درج شده مراجعه نمائيد. وب سایت نویسنده: هوتن سه شنبه 26 شهریور1387 ساعت: 10:27 خودت تا دو ماه قبل مدیر روابط عمومی بودی اینجوری حق نون و نمک بجا میاری؟ اون کارگران هم لابد تلخفی کرده بودند حاج آقا بی نهایت دل رحم هستند. من نمی خوام به شمالی های عزیر توهینی کنم یعنی همچین جراتی بخودم نمی دهم اما خودتون هم به تنبلی خودتون معترف هستید پس دیگه اینهمه داد و قال واسه چیه؟ بعد تو که از بقیه نوشته هات معلومه چه سبک سیاسی داری چطور کسی را که در انتخابات برای پیروزی آقای هاشمی کلی هزینه کرد و همه هم اینو می دونن اینجوری زیر سئوال ببری؟ نویسنده: ناشناس سه شنبه 26 شهریور1387 ساعت: 11:8 توی روزنامه نگار تا وقتی مدیر روابط عمومی اونجا بودی چرا از این اطلاع رسانی ها نمی کردی؟ ناچارم در موردت این طوری فکر کنم که فقط به دنبال منافع خودت هستیو این حرفات هم فقط لز سر ناراحتی شدیدته. متاسفم نویسنده: علی انجم روز سه شنبه 26 شهریور1387 ساعت: 11:28 جناب هوتن من نان و نمک بازوی خودم را می خوردم البته اگر شما همانی باشی که حدس می زنم بسیار نمک گیر این حاج آقای کراواتی هستی با آن خریدهای 800 میلیونی به گفته خودت، گذشته از این خود مدیریت کارخانه چند نفر را تحویل آگاهی داده اند؟ یعنی خودشان هم مدعی دزد بودن همه 112 نفر اخراجی نیستند بعد توي نمک گیر شده مدعی تخلف همه ی اخراجی ها هستی؟! حمایت از هاشمی در انتخابات چه دخلی به ماجرا دارد! بله گيرم كه حمايت کرده این هم حق هر کسی است از کاندیدایی حمایت کند یا اصلن در انتخابات شرکت نکند اما مگر هر کس به کارگر پول داد تا به هاشمی رای دهد هر کاری خواست مي تواند انجام دهد؟ تو از نوشته های من چنین برداشتی كردي كه هم سبك اين آقا هستم؟!درباره جناب ناشناس هم باید عرض کنم از تذکرت ممنونم چون واداشتی چند خطي توضیح دهم من دو و نيم ماه قبل استعفا داده و از 5 تیرماه دیگر پرسنل آنجا نیستم روزی هم که بیرون می آمدم هنوز ده ها نفر اخراج نشده بودند تا بهانه نوشتن و گفتن حقایق شود. وقتی هم بيرون آمدم تقدیر نامه و رضایت نامه هم بدستم دادند بنابراين من چه دشمنی شخصی با این شخص می توانم داشته باشم؟! هر چند اواخر زیر فشار بودم از منابع موثق به من گفته شده بود این آقا از سوابق سیاسی و درگیری هایم با مدیران استان باخبر شده شاید گیرهای بدهد چون نمی خواهد کارخانه اش زیر ذره بین قرار گیرد من هم بخاطر اینکه جدا نمی خواستم و هنوز نمی خواهم بخاطر سوابق و فعالیت سیاسی ام جایی و کسی آسیب ببیند خودم استعفا دادم. تا وقتی هم بودم به گواه آنان که آنجا هستند خیلی فراتر از مدیر روابط عمومی کار کردم. در این دو ماه و اندی هم که بیرون آمدم چیزی نگفتم پس شما که حتا جرات ذکر اسم ات را نداری بجای اینکه مچ من را بگیری به فکر 112 خانواده ي نگران، باش که بعید نیست به تعدادشان افزوده شود. ناگفته نماند دولت در آشفتگی وضعیت فولاد با کاهش اجباری نرخ تولیدات فولاد مبارکه در اين ماجرا بی تقصیر نبوده و چه بسا مقصر اصلی است در این ارتباط هم بعدن توضیح خواهم داد. وب سایت پست الکترونیک نویسنده: ناشناس2 سه شنبه 26 شهریور1387 ساعت: 12:19 با تشکر از مطالب بسیار جالبتانخدا شما جوانان را حفظ کند که حافظ منافع برادران مان در فولاد هستید.راستش بردار من هم در فولاد گیلان کار می کرد که به ناحق از فولاد اخراج گردید.خواهشمند است همه مطالب سایتان را در روزنامه هم ببرید تا کلیه مردم ایران از این موضوع با خبر شوند و به داد جوانان اخراج شده باشند.مرسی از احساسات گرمتاندمت گرم نویسنده: آستانه چه خبر؟ سه شنبه 26 شهریور1387 ساعت: 15:42 سلاموبلاگتونو به ليست" آدرس همشهری های عزیزم" اضافه كردم وب سایت نویسنده: یک دوست سه شنبه 26 شهریور1387 ساعت: 18:4 سلام برادر چندان هم لاغر نشدی بود. حداقل از آخرین دیدارمون در سال پیش و آخرین دیدارمون در شهریور امسال..از افشاگریت خوشم آمد برادر...مهم نیست زود یا دیر. مهم اینکه انجام بشههر چند اگه زودتر ، می بود بهتر بود.دوباره میام برادر فعال و پیگیربا اسم... نویسنده: گم نام سه شنبه 26 شهریور1387 ساعت: 18:28 من یکی از پرسنل اخراجی اخیر مجتمع فولاد گیلان هستم. با خواندن این مطلب فهمیدم که ما چندان هم بی کس وکار نیستیم. امیدوارم افشاگریهای بیشتری در مورد رسول دانیال زاده صورت بگیرد . مااخراجیهامیدانیم که در مجتمع فولاد اگر دزدی هم صورت گرفته باشد سرنخ اصلی دست خود دانیال زاده و خانوادهاش می باشد. نویسنده: یک مطلع از خوزستان سه شنبه 26 شهریور1387 ساعت: 19:7 با سلام جناب انجم روز گرامی و با تشکر بخاطر دفاع از حقوق کارگران محروم/سری به سایت الف بزنید ادرس اش را می گذارم درباره واگذاری کاویان اهواز به یک بازرگان منظور دانیال زاده است.http://www.alef.ir/content/view/18167/اینم بخشی از مقاله:عليرغم اينكه مسوول خصوصي سازي سازمان ياد شده پيش از آن مدير واگذاري سهام یکی از شركت های زیر پوشش سازمان صنايع ملي بود و به سازوكار واگذاري شركت هاي دولتي كاملاً آشنا بود و حتی دوره‏اي‏ را در مورد چگونگي واگذاري سهام شركتهاي دولتي در آلمان شرقي گذرانده بود و به خوبي از اين امر آگاهي داشت كه دولت آلمان پيش از واگذاري سهام شركت هاي دولتي به بخش خصوصي كه گاهاً آنان را به يك مارك فروخته بود از خريداران اينگونه كارخانه ها تعهداتي مبني بر انجام سرمايه گذاري و ايجاد اشتغال و نوسازي اينگونه واحدها را مي گرفت، سازمان ایمیدرو بدون در نظر گرفتن اين واقعيت، سهام مديريتي شركت فولاد كاويان را به يك بازرگان فروخت. بدون اينكه هيچ تعهدي از او مبني بر اجراي طرح هاي توسعه شركت فولادكاويان بگيرد. نویسنده: شهروند پارسی‌ سه شنبه 26 شهریور1387 ساعت: 20:11 اول، هر کس که سر سوزنی با تو یا حتا نوشته‌هات آشنایی داشته باشد میدونه که هیچوقت عافیت طلب نبودی. تو اگر منفعت طلب بودی که الان مثل همین جناب، باید نمک گیر یک دوجین از همین حاج آقا‌های بسیار مهربان!!!!!!!! بودی.دوم، من دلم از این می‌‌سوزه که همیشه اینقدر بدتر از پیش به سرمون می‌‌آرن که باید از ترس گرگ به شغال پناه ببریم. ببین در سیکل معکوس، کار به کجا رسیده که حمایت از هاشمی‌ در انتخابات که سوابق خود عالیجنابشون و بیت محترمشون بر همگان واضح و مبرهن است تبدیل به سابقه تابناک در کارنامه سیاسی افراد شده؟!.درست مثل این که اینروز‌ها خیلی‌‌ها علم هواداری از سید خندان آزموده شده را برداشته و این رو اوج اصلاح طلبی قلمداد می‌کنن!سوم، تئوری برش افقی نیرو‌های مترقی قاطی‌ با مرتجعین به جای قطبیت جامعه به پیشرو و واپسگرا یادته؟ نویسنده: مرتضی احمدی(خاکریز) چهارشنبه 27 شهریور1387 ساعت: 6:32 سلامبا مطالب زیر به روزمهیچ دارویی چون صیغه شهوت را درمان نمی کند.دختر بیسجی ها و آیه جدید قرآن!!!آزادی تا این حد که یک زن رقاصه اعلام می کند پس از انقلاب من پیشرفت کردم!!! وب سایت پست الکترونیک نویسنده: یک ناشناس چهارشنبه 27 شهریور1387 ساعت: 7:18 بدرود آقای انجم افروز . از اینکه مدتی با شما کار کردم و شما را شناختم بسیار خوشحالم .دستت درد نکنه که به موضوع اخراج کارگران فولاد گیلان پرداختی . به این کار ندارم که آدم خوبی هستی یا نه دنبال شهرت و منافع شخصی هستی یا نه.ولی ازت متشکرم که به این مسئله مهم پرداختی که خیلی از درج آن در وب لاگ خودشان طفره رفتند . آفرین بر شهامتان.نکته بعد اینکه شنیدم قرار داد کارگران در فولاد به صورت ته باز می باشد تا هر زمان که آنها را بیرون کردند یه تاریخ به قرار داد اضافه کنند . تعجب می کنم جرا اداره کار به این موضوع رسیدگی نمی کند . خواهشمد است با درج مطلبی در این خصوص اداره کار را هم زیر سوال ببرید. چونکه در این سالها واقعا بی لیاقت و بی کفایت نشان داده است .با توجه به اینکه جنابعالی روزنامه نگار هستید ازتان خواهش می کنم این موضوع عدم مشخص نمودن پایان قرارداد در فولاد گیلان و بسیاری از کارخانجات گیلان را در روزنامه مطرح کنید تا مردم ببینند که چه بلایی سر جوانان در این استان می آید . جایی که امنیت شغلی در آن معنی و مفهوم خاصی ندارد. نویسنده: مهرشاد چهارشنبه 27 شهریور1387 ساعت: 10:49 سلام بزرگ مرد فقط میتونم بگم که دمت گرم خیلی مردی ولی مواظب این جونور دوژا باش خیلی نیشش سمی نویسنده: گیل مرد با غیرت چهارشنبه 27 شهریور1387 ساعت: 10:51 سلام مردای بابا داری به کی میگی این حرفها رو به نیروی انتظامی یا استاندار یا یه سرس دیگه از بزرگ دزدان بابا این خودش به اونا نون میده اونا همه غلام حلقه به گوش این وطن فروش هستن تا ژول داری رفیقتم رفیق بند کیفتمولی بازم دست مریزاد شیری که خوردی حلالت باشه مرد نویسنده: آبای چهارشنبه 27 شهریور1387 ساعت: 10:54 خدایی خیلی با حالیمعلوم جیگر داری اونم از اون جیگرافکر کنم انزلی زیاد اومدی که اینطوری با جیگر شدی ولی بزتر بهت بگم که یارو دانیال زاده داره آتیش میگیرهدمت گرم نویسنده: مشکل از اداره کار چهارشنبه 27 شهریور1387 ساعت: 11:57 شمایی که به اخراج این همه کارگر بدبخت و بی چاره در ماه رمضان اشاره کردید خواستم از شما سوال کنم وظیفه اداره کار چیست ؟اداره کاری که همش سر ماه مبلغی را بعنوان بیمه بیکاری از کارگران بدبخت دریافت می کند آیا وظیف سرکشی به شرکتها و موسسات را ندارد . و....................... نویسنده: لطفا نامه ای به رئیس جمهور بنویسید چهارشنبه 27 شهریور1387 ساعت: 11:59 سلام بر عزیز دل .از شما خواهش می کنم نامه ای به رئیس جمهور بنویسید تا مشکلات گیلانیان را از وضع کار مطلع شوند . نویسنده: همسـر يكي از كاركنـان مجتمـع چهارشنبه 27 شهریور1387 ساعت: 12:33 .... بسيار مايه تأسف است از شما شير خفته (آقاي انجم روز) ! من همسر يكي از پرسنل آن مجتمع هستم و شايد شما هم مرا بشناسيد . زماني كه آقاي هادي حق شناس نماينده استان شما را به مجتمع معرفي كرد آيا از عقايد توده اي و كمونيستي شما باخبر بود . من نمي دانم اما گمان مي كنم دوستان نبايد در مجتمع ساكت باشند مگر كدام شركت در اين استان اينقدر در اين ماه مبارك رمضان كاركنان خود را مورد لطف و عنايت قرار داد . بايد آگاه بود و قياس كرد ... نویسنده: بی طرف چهارشنبه 27 شهریور1387 ساعت: 12:55 آقای انجم روزسلاممشخصا زحمت زیادی برای نوشتن متن توی وبلاگتون کشیدید ولی خوبه که برای اینکه جلوی شایعات در مورد اخراجتون از فولاد گیلان رو بگیرید و همینطور اطمینان مردم بیشتر جلب بشه .یک تصویر از گواهی عدم اعتیاد تون که مربوط به اون موقع باشه (برای رفع سو تفاهم اون موقع )و یک تصویر هم از همین گواهی به تاریخ جدید بزارید توی وبلاگتون تا همه بدونند که این سرزمین چه شیر خفته ای داره که اگه بیدار بشه با نه یه بست و نه ده بست بلکه با یک کیلو تریاک هم میزون نمیشه.بقیه مطلب هم باشه واسه بعد از گذاشتن تصویر عدم اعتیادتون (البته اگه وجود داشته باشه.......) نویسنده: علی انجم روز چهارشنبه 27 شهریور1387 ساعت: 13:15 با سپاس از همه دوستان و دشمنانی که نظر دادند. وقتی روزنامه نگاری دست در لانه زنبور می کند بسیار طبیعی است با واکنش های متفاوتی روبه رو می شود. اول از آخرین پیام آغاز می کنم این حربه کثیف پیش از این توسط رقبای سیاسی علیه من و امثال من بکار گرفته شده است و چیز تازه ای نیست اکنون هم بجای نقد من اگر درباره سوژه ی مورد بحث حرفی هست مطرح کنید ضمنن گواهی عدم اعتیاد را خدمت سایه که نمی توانم ارایه کنم خودت را حضوری معرفی کن تا من و تو و گواهی با هم به دادگاه برویم یک چیز هم از من به یادگار داشته باش از بزرگترین رذیلت های مواد مخدر اینست که انسان ها را جبون و بی جرات می کند تقریب مثل خودت که جرات نکردی اسمت را بنویسی . به مقالاتم نگاه کن آنوقت به میزان بست هایی که می زنم پی خواهی برد! آن خانم هم اینقدر سفله نباشد خانم محترم! این چهار کیلو برنج و مرغ را همه جا به همه می دهند و این حق شوهر توست البته من نمی دانم عیار مردانگی شوهرت چقدر است که مدام پشت چادر بانو پنهان می شود درباره توده ای بودن هم حرف مفتی بمراتب رایگان تر از سخن پیام جناب بی طرف است و اساسن به کسی که بی نشان به مواجهه با فردی با اسم مشخص می آید نباید پاسخ داد به مقالاتم نگاه کنید عیار کمونیست بودنم هم دست تان خواهد آمد. علی الظاهر برخی را بسیار عصبانی کردم احتمالن همین روزها زنباره،بهايي و... هم خواهم شد! اما زدن چنين اتهاماتي غير از اينكه باعث شود عليرغم مشغله بسيار بيشتر روي اين موضوع زوم كنم نتيجه ي ديگري نخواهد داشت با مزه است من برگه رضايت از كارم را از همين مجتمع همين الان در دست دارم و تصوير استعفايم هم موجود است بعد پیام گذار بي طرف؟!! مدعي اخراجم مي شود. با مزه تر از همه اينكه اين يكسوي ماجراست همين دو ساعت قبل جعفر دانيال زاده برادر رسول دانيال زاده با بنده تماس گرفت مي توانم از مخابرات پرينت تلفن را بگيرم كه مدعايم بي مبنا نباشد گفتنی ست ايشان معرف من براي استخدام در مجتمع فولاد بود ظاهرن در حضور اخوي برايم زنگ زد بالاخره روزنامه نگاري حس ششم آدم را قوي مي كند جالب اينكه خيلي تميز و شسته و رفته در ميان سخنانش گفت:« اگر دوستت نداشتم به همون بچه هاي انزلي مي گفتم سرت را ببرند»!! و خيلي از صحبت هاي ديگر كه البته وقتي به ايشان توصيه كردم از يكي-دو باسواد حاضر در دفتر مركزي بخواهد وبلاگم را بخوانند که دريابيد تا چه پايه زسر بريده مي ترسم تا حدی زيادي هواگيري شد. حتا به ايشان توصيه كردم برادرش با عبداللهي استاندار سابق تماسي بگيرد و يك تحقيقي درباره اينكه علي انجم روز بکنه کسی که بقول پیام گذار بي طرف از اون معتاداني ست كه بست اضافه بزنه بعد ديگه تا آخرش ميره او بعد از هارت و هورت ها، وقتي ديد نه، ما بيدي نيستيم به اين بادها بلرزيم حاضر شد مصاحبه اي انجام دهيم اگر به وعده اش عمل كند عين پرسش و پاسخ ها را در اين وبلاگ درج مي كنم. برادر مديرعامل پس از پذيرفتن اينكه وظيفه خبرنگاري حكم مي كند وقتي خبر اخراج گروهي كارگران در زادگاهم را مي شنوم واكنش نشان دهم از در ديگر درآمد و تاكيد كرد من بايد در عين حالي كه به اين وظيفه عمل مي كنم حقايق را بگويم و يكطرفه به قاضي نروم اين حرف وي كاملن صحيح است به ايشان يادآوري كردم قبل از نگارش گزارش فوق الذكر با يكي از مديران و مديريت مجتمع تماس گرفتم مديريت مجتمع ابتدا كلي تحويل گرفت اما همين كه ديد درباره ماجراي اخراج مي خواهم حرف بزنم بعد از ردوبدل شدن چند جمله فيمابين گوشي را قطع كرد! حالا هم حاضرم بخاطر اينكه يكطرفه به قاضي نرفته باشم درباره ماجراي اخير حرف كارفرما را هم بشنويم اما از ظاهر امر ،تهديدات و برخي از پيام ها معلوم است كه برخي نه مرا مي شناسند نه مي دانند در چه موقعيتي گرفتارند من هم در پاسخ به خاله زنكی بنام بي طرف كه احتمالن از جمله كساني ست كه استخواني برايش مي اندازند و او مي خواهد دمبي تكان دهد اما بي فايده است چون وقتي اسم اش را نگذارد ارباب نمي فهمد او كيست البته اگر اسم اش را هم قید کند آنوقت بايد پاي ادعایش ايستاده با هم سري به دادگاه بزنيم حالا خود محاسبه كند قيمت استخوان بيشتر است يا حكمي كه دادگاه صادر مي كند بماند تا بعد. واما كساني كه علی الظاهر لطف مي كنند و احيانن برخي ها كساني هستند كه حقوق شان تضييع شده است باید به ایشان عرض کنم دوستان! من بعنوان روزنامه نگار به وظيفه ام عمل كردم و مي بينيد وارد اينگونه ماجراها شدن منفعتي كه ندارد هيچ، بلكه تهديد و تهمت و مشغله در پي دارد كه البته منهم سرم براي اينگونه مشاغل درد مي كند! اما مگر شما وظيفه اي بعنوان شهروند و مورد ظلم واقع شده نداريد؟ آيا فقط روزنامه نگاران هستند كه بايد از حقوق تان دفاع كرده هزينه پرداخت كنند؟ خب مي كنند اما شما حتا پيام هاي تان را با اسامي واقعي تان نمي گذاريد! اگر محق هستيد از چه مي هراسيد نكنه مصداق گفته پیام گذار بي طرف بوده گرفتار افيون هستید و نگرانید مبادا فردا بگيردتان در بازداشتگاه از خماري تلف شوید؟ دوستان حق گرفتني ست نه دادني اگر خود را محق مي دانيد نه در اين وبلاگ، بلکه خودتان نامه اي تهيه كرده ذيلش امضا كنيد و به مراجع ذي ربط ارسال نماييد. من نمي دانم چرا در جامعه ما مد شده مردم توقع دارند همه ي بار ظلم ستيزي و بيان مشكلات و غيره را دانشجويان و روزنامه نگاران به دوش بكشند كه تاكنون هم كشيده و از اين پس هم هر كس مي داند چگونه به وظايف اش عمل كند اما فكر نمي كنيد وقتی مانند همين مخالفان بجاي اينكه با اسم مستعار بياييد اگر با شهامت با اسم و رسم واقعي تظلم خواهي كرده يا نظر دهيد بسيار موثرتر خواهد بود؟ همانگونه كه نظرات مخالفان به جهت ناشناس بودن پشيزي نمي ارزد تا وقتي شما هم ناشناس مي آيید ذره اي ارزش و اهميت ندارد البته دلگرم كننده است اما اين دلگرمي چه به درد من خواهد خورد من كه با اين بابا دشمني و خصومتي ندارم بر اساس وظيفه ام آنهم بعد از درج خبر اخراج كارگران در روزنامه اعتماد گزارشی نوشتم و ادامه هم خواهم داد نمي خواهم منت سر كسي بگذارم اما دوماه و نيم قبل استعفا دادم و با عزت و احترام رضايت نامه به من داده شد و نه من با آنان كاري داشتم نه آنان با من. اين مشكل شماها باعث شده كه امثال من احساس مسوليت كرده پا در ميداني بگذاريم كه غير از اعصاب خردي چيز ديگري عايدمان نمي كند. من حرف هاي طرف مقابل را طبق قراري كه با وي گذاشتم شنيده و عينن در اينجا كار مي كنم بعد از آن نمي توانم كاسه داغ تر از آش باشم. چون كارگر اخراج مي شود روزنامه نگار حمايت مي كند مي شود كمونيست و معتاد؟!! بعد خود كارگري كه مدعي ست بيگناه اخراج شده معلوم نيست كجاست پيام هم كه مي گذارد با اسم مستعار است!! ضمنن بايد به عوامل وابسته به اين جريان گوشزد كنم اگر يكبار ديگر تهديد كنند و يا تهمت بزنند هر چند آنقدر از اينگونه تهمت و تهديدات در دوازده سال دوران روزنامه نگاري ديده و شنيده ام پوستم كلفت شده اما به ولاي علي قسم، همه پرده ها را خواهم دريد من هيچ ريگي در كفش ندارم بنابراين تا دينش خواهم رفت حريم زندگي خصوصي بسياري را شكسته برملا خواهم كرد خود کاسه لیس ها نیک می دانند از احوالات شخصی شان چه ها می دانم اما وارد این وادی شدن بازی را کثیف کرده و منازعه ای عمومی را شخصی خواهد کرد برای همین تاکنون تحفظ بخرج دادم با من از اينگونه شوخي هاي خطرناك نكنيد بد نيست اسمم را در گوگل سرچ كنيد يا تك تك مقالات اين وبلاگ و يا سوابق مطبوعاتي و کاری ام را بررسي كنيد تا دوزاري كج تان بيفتد که شوخي نمي كنم همين مقالات پاييني را نگاه كنيد ببينيد با گنده ترها درافتاده ام حالا از ما گفتن بود اين ستون پيام ها هم خود گزارشي است شايد بعنوان يك پست كار كردم. درباره شكايت هم اخباري شنيده ام و كلي خنديدم من دوازده سال است مي نويسم فقط يكبار ازمن شكايت شد آنهم توسط استانداري من تا حدي كارم را بلدم قوانين را هم مي شناسم يكبار ديگر هم از اين قبيل تهديدات به گوشم بخورد بازم ديديد زدم به سيم آخر همه آنچه را گفتني است گفته بعد كار دست خودم و همه مي دهم ها! در پايان بايد به اين نكته اشاره كنم رمز اين وبلاگ را چند دوست معتمد در اقصا نقاط دارند اگر كوچكترين مشكلي برايم پيش بيايد آنوقت وامصيبتا خواهد شد اينهم سربسته بود اهل فن مي دانند چه مي گويم چون آن دوستان معتمد درباره اين سوژه و خيلي مسايل در حد خودم اطلاعات دارند كه اگر گفته شود... خب ديگر بماند تا بعد. نویسنده: کارکنان مجتمع فولاد گیلان؟!! چهارشنبه 27 شهریور1387 ساعت: 13:52 به نام خداالحق كه جمله حماسي غيورمردان ايران را در صدر اخبار كذب منتشر شده فهمیده یا نفهمیده آورده اید.كه ناشي از تراوشات فكري وبلاگ شيرخفته:(چوايران نباشدتن من مباد) ما کارکنان مجتمع نیز در راستاي تحقق رسالت ايراني بودن مردان متعصب بايد ادامه دهیم :(بدين مرز و بوم زنده يك تن مباد)با اين ديدگاه كه سرمايه گذار مجتمع فولاد گيلان عيناً با همان جمله صدراخبار با غيرت ايراني بودن دست مايه، زندگي و همت خودرا در اختيار رشد وشكوفايي ايران بكارگرفت تا دراين منطقه محروم سبز كفن عقب نگهداشته شده، سفره اي بگستراند و جمعي را عاشقانه در كنارخودببيند و لذت ببرد نه اينكه به مشابه سرمایه برانی که نقدینگی و حيثيت ايران و ايراني را به توبره كشيده و با خود به ينگه دنيا مي برند و به ريش امثال شما آدم هاي نادان مي خندند و بعضاً خائنين به وطن و ملت در لواح شعار به دور از شعور با افكار مسموم خود با اصطلاح دلسوزي براي جماعتي بي مسئوليت قلم فرسايي كرده و دايه مهربانتر از مادر مي شوند .آيا مي دانستيد كه پس از چند ماه چشم انتظار وصول قطعات سفارش شده براي سرپا نگهداشتن كارخانه اي با اين عظمت كه مي بايست تعويض قطعه می گردید چه اتفاقي افتاده ؟خروج قطعات از كارخانه دقيقاً با ديدگاه امثال نگارنده بي انصاف و بلاگ بوده كه چشم ديدن شادي و نشاط مردم را ندارد ! ادامه ...... نویسنده: کارکنان مجتمع فولاد گیلان چهارشنبه 27 شهریور1387 ساعت: 13:53 اگر تعدادي از پرسنل به عنوان تنبيه براي بي مسئوليتي شان پشت درب كارخانه نگه داشته شده اند تا مسببين اصلي خيانت را پيدا كنيم و در اين شرايط سخت اقتصادي كه فشاري مضاعف بر دوش سرمايه گذار مي باشد نخواستيم 1000 نفر ديگر سفره شان جمع شود ما بوميان شاغل، نگراني و دغدغه اين را داريم كه مبادا مشكلات، موجب تعطيلي كارخانه شود ولي جناب آقاي انجم روز جنابعالي كه مدت 6 ماه در اين كارخانه كار كرديد علاوه بر تحسين از عظمت و توسعه شهر و استان خود با لفاظي به به و چه چه ميكردي چگونه شد كه پس از خروج از كارخانه به عنوان دشمن خوني فرزندان گيلان مطالب كذب واهي مي نويسي و آب در آسياب دشمن ميكني تا با بهره برداري از مطالب دروغ، كمك به دروغ پراكني آمريكا و ايادي آن بنمايي.آيا شما شاهد هدايايي كه از طرف كارخانه به فرزندان دانش آموز همكاران داده شده بودید؟چه تعبيري خواهيد داشت؟ سرمايه گذاري كه براي ايجاد انگيزه اي بيشتر در خانواده ها و تشويق فرزندانشان براي تحصيل علم و دانش صرفاً جهت رشد علمي و اقتصادي منطقه با رغبت هرچه تمام تر هدایا تقدیم می کند. در آستانه ماه مبارك رمضان چه ميزان كالا مرغوب درجه يك براي خانواده هاي كاركنان تخصيص و تحويل شد تا خانواده همكاران متوجه آن باشند كه سرمايه گذار به فكر سفره رنگين آنان نيز هست! ادامه .... نویسنده: جمعی از کارکنان مجتمع فولاد گیلان چهارشنبه 27 شهریور1387 ساعت: 13:54 آیا چشمان تو پاداش و عیدی پایان سال را که علاوه بر عیدی قانونی پرداخت شد، ندیده است؟خيلي بي انصاف شايد هم بي وجدان باشي كه چشم خود را از واقعيتها بسته اي.در شروع نگارش وبلاگ خود بدواً دلسوزي از گيلان و اخراج جمعي كاركنان كه انگشت شماري هستند نموده اید سپس به دولت پرخاش كرده و صحبت از ايميدو و فولاد كاويان و … داشته اید.آيا منتظر آن بوديد كه بيگانگان پا جلو بگذارند ؟ آيا غيرت ايراني بودن و حيثيت شخصي شما تحمل حضور آدمهاي ناباب را در خانه تان دارد ؟نوشته ايد كه لا پوشاني واقعيت و اطلاعات بدور از حقيقت ارائه شده است.آقاي انجم روز شما كه عنوان مسئول روابط عمومي بخش تشريفات، و پذيرايي ميهمانان را برعهده داشتيد و در بروشورهاي تهيه شده با دستان خودتان كدام مطالب را به ميهمانان عرضه نموده ايد ؟ واقعاً خجالت نمي كشيد ؟ ادامه ... نویسنده: جمعی از کارکنان مجتمع فولاد گیلان چهارشنبه 27 شهریور1387 ساعت: 13:54 ما همشهريان شما به اين نتيجه رسيديم كه در سايه درازكش شير خفته شايد حزب توده پنهان گرديده و يا اينكه كمونيست آرميده باشد و غول اعتياد نيز بر افكار پوسيده شما احاطه نموده و به بي راهه مي رويد .شما ديديد كه همه مقامات مسئول كشوري و استان با حضور پربركت خودشان در جهت ايجاد روحيه براي توسعه بيشتر و انگيزه فعاليت براي جذب جوانان بيكار در مجتمع تأکید مي كردند و با تشويق سرمايه گذار را وادار به تلاش بيشتر براي توسعه استان و كشور پای می فشردند و ما خجالت مي كشيم كه بيان كنيم كه جنابعالي مدتي همكار ما بوده ايد و اين واقعيت را نديده ايد و يا چشم بصيرت نداشته ايد، تا اينكه با قلم فرسايي ناجوانمردانه خود قصد توطئه براي بيكار كردن ما جماعت آبرومند را داريد! و چشم ديدن سفره پرسنل را نداشته و مي خواهيد همه مثل شما بيكار و ناهنجار و انگل جامعه شوند.آقاي انجم روز شما تاكنون چند جا مشغول به كار بوده ايد؟ چرا در هر اداره اي بيش از چند ماه نتوانستيد دوام بياوريد؟ به چه علت مدام با درهاي بسته و اخراج مواجه شده ايد؟چند پرونده شايعه پراكني، دروغ پردازی برعليه مسئولين برای شما تشکیل گردیده است؟راستي اشاره كرده ايد به نمايندگان محترم مجلس ، ما همشهريانتان نيز از نمايندگان محترم و مسئولين استان انتظار داريم تا جلوي حركات بيگانه پسند افراد ناباب را بگيرند. تا اين حركات موجبات نگرانی سرمايه گذاران در منطقه را فراهم نكند و گيلانی با فرهنگ و مهمان نوازی خود شاهد حضور بيشتر سرمايه گذاران در منطقه باشد بلکه جلوي اعتياد وناهنجاري هاي جامعه ما گرفته شود.آقاي انجم روز اگر دين نداريد اقلاً آزادمرد باشید و در گفتار وكردار خود سنجيده عمل كنید تا دل مردم را نيازاري و باعث شرمندگي گيلانيان نشوي.جمعي از كاركنان فولاد
علي انجم روز: در ذيل چند پيام را مي گذارم. آنچه كه از همه مهمتر است پيام دوست «مطلع» است من طي روزهاي اخير سه بار با آقاي جعفر دانيال زاده برادر مديرعامل مجتمع فولاد گيلان صحبت كردم ظاهرن همكاران در روزنامه گيلان امروز هم مصاحبه اي با وي انجام دادند از فحواي كلام آقاي دانيال زاده معلوم است اطلاعات دوست «مطلع» صحيح مي باشد از همين رو عليرغم اينكه نامش را نياورد پيامش را مي گذارم. به وي و بقيه دوستان هم عرض مي كنم نيت من و حتمن بقيه نشرياتي كه در اين ارتباط كار كردند همين بود تا عده اي كارگر شريف نزد زن و فرزند شرمنده نشوند وگرنه افشاگري و اين قبيل كارها اصولن راست كار بنده نيست اگر كسي همه نوشته هاي من بخصوص در همين وبلاگ را مطالعه نمايد از بين حدود 250 مقاله شايد فقط چهار نوشته افشاگرانه باشد آنهم ضرورت ايجاب مي كرد وگرنه من نه عليرضا نوري زاده هستم نه عباس پاليزدار! اطلاعات بسياري درباره خيلي از مسايل دارم اما معتقدم «خانه از پاي بست ويران است»از همين روست كه مي بينيد انرژي ام را در همين وبلاگ به پاي بست خانه ي ويران معطوف كرده ام. البته از ياد نبريد در صورت ضرورت بي تعارف هم نوري زاده و هم پاليزدار خواهم شد ! اگر هم همانگونه كه از منابع موثق شنيدم قدم كوچك من باعث شده است افراد بيشتري اخراج نشوند و حتا آنان كه بي تقصير اخراج شدند بكار بازگردند خدا را سپاس مي گويم كه مرا واسطه خير قرار داد. اميدوارم مديريت مجتمع فولاد گيلان هم، بجاي اخراج گروهي كارگران، يك بازنگري در بدنه ي مديريتي كارخانه اعم از بومي و غير بومي انجام دهندكارگري كه موقع ورود و خروج تفتيش بدني مي شود چگونه مي تواند قطعات 50-60 ميليون توماني بيرون ببرد؟ ايراد از جاي ديگري است. همان عناصر پليدي كه با عنوان دروغين «كاركنان مجتمع فولاد» براي بنده جوابيه مي فرستند همين جانور يا جانوران هستند كه بايد تعديل شوند چون بسياري از فتنه و فسادها زير سر همين هاست. از شما دوست «مطلع» هم بسيار سپاسگزارم تحقيق كردم ديدم درست مي گويي اما رفيق، بدتر از اين اتهامات را يك مجنون باصطلاح اصولگرا در وبلاگ شماره دو اش عليه من و بسياري از اصلاح طلبان مطرح كرده بود اما چون ادعاها مفت و مسخره بود وبلاگ اش را اول تكذيب سپس حذف كرد!! روزنامه نگاري كه زير فشار و اينگونه مسايل قرار نگيرد كه رپورتاژ بگيري بيش نيست. درباره آن شخص و اشخاصي نظير او به وقتش تصميمات لازم گرفته خواهد شد فكر كنم عقوبتي سخت در حد اخراج از كارخانه در انتظارشان باشد خودشان مي دانند چه مي گويم من نمي دانم افرادي غوطه ور در انواع فساد اخلاقي و مالي چطور بخود جرات و اجازه مي دهند به روزنامه نگاري كه فقط به وظيفه اش عمل كرده اتهام زده و با وي درافتند در حالي كه نيك مي دانند اين روزنامه نگار از زير و بم زندگي شان باخبر است قبلن هم گفتم نمي خواهم مساله شخصي شود عده اي كارگر اخراج شدند ما هم خواستيم اخراج كارگران و پرسنل ادامه نيافته و حتا بي گناهان قبلن اخراج شده هم بكار بازگردند اما ظاهرن بايد يك گوش كشي از اين استخوان ليس ها به عمل آورم منتظر مي مانم شايد همانگونه كه برادر مديرعامل وعده داد خود مديريت و سرمايه گذار عوامل فتنه و فساد را متنبه كند وگرنه ناچار مي شوم معتاد وكمونيست و غيره اي بهشان نشان دهم كه ده تا كمونيست كنارشان سبز شود همان كساني كه از خريد مواد غذايي و غيره پورسانت مي گيرند كساني كه به ظاهر با مدير غيربومي چهار كلاس درس خوانده كارخانه ظاهرن دشمن اند اما پشت پرده بالا مي كشند!! به مديرعامل فولاد يكبار ديگر توصيه مي كنم جلوي جو ضد گيلاني در كارخانه را بگيرد اگر يكبار ديگر عنصري كه تا چند سال قبل راننده تاكسي بود و با هزار پدر سوختگي براي خود آلاف و اولوفي بهم زده است «بنام م.م مدير عامل شركت د» بخواهد به قوميت گيلاني توهين كند دست مراجع ذي صلاح داده خواهد شد تا آنجا با او برخوردي در خور صورت گرفته درس عبرتي براي همگان شود. اين پيام ها را مي گذارم و فكر مي كنم در حد بضاعت اندكم كاري را كه از دستم برمي آمد انجام دادم اميدوارم برخي باز بي خردي نكنند و با حماقت شان دوباره آن روي انجم روز را بالا نياورند چون اينبار اگر دوباره جبهه اي تشكيل شود فقط من و چند نشريه نخواهيم بود و افشاگري هاي مان هم روي دست پاليزدار خواهد زد باور بفرماييد! نویسنده: مهدی وطن دوست چهارشنبه 27 شهریور1387 ساعت: 16:3 آقایانی که سنگ آقای دانیال زاده را به سینه می زنند آیا عاقبت ،آقای .............. سرپرست خدمات که برای خوشنودی جناب اقای دانیال زاده خدماتی های بیچاره را عذاب می داد را ندیدند که چگونه تهمت دزدی به او زدند - نوبت شماها هم به زودی فرا می رسد پرسنل فولاد که نانشان بدست این حاج آقاست تعجبم از مسئولینی است که می شنوند که جناب دانیال زاده با الفاظ بسیار رکیک گیلانی ها را بی غیرت می خوانند ولی سکوت می کنند راستی آقای دانیال زاده از که ناهار را از کارکنانی که تا ساعت 3 کار می کنند دریغ می دارد چگونه می خواهد یک میلیارد تومن برای پیدا شدن دزد خرج کند؟؟ نویسنده: پیامی برای هوتن خانم پنجشنبه 28 شهریور1387 ساعت: 7:44 من نمی خوام به شمالی های عزیر توهینی کنم یعنی همچین جراتی بخودم نمی دهم اما خودتون هم به تنبلی خودتون معترف هستید پس دیگه اینهمه داد و قال واسه چیه؟ ×× تو غلط می کنی اصلا حرف شمالی ها رو به زبان بیاری.×××آخرین بارت باشه وگرنه تو رو تو همون دفتر مرکزی از یه جایی آویزون می کنم تا همه بهت خنده کنند. نویسنده: یک مطلع پنجشنبه 28 شهریور1387 ساعت: 14:18 سلام علی جان ببخش من جز اخراجی ها نیستم و بخدا نمی توانم اسمم را بنویسم حالا اگر پیامم را تایید هم نکنی مهم نیست فقط جهت اطلاع ات باید چند نکته مهم را بهت بگم حتی حاضرم بعدا باهات تماس بگیرم حضوری شما را ملاقات کنم و بهت ثبات کنم اینهائی که می گویم عین واقعیت است. ببین آقای دانیال زاده بلاخره اگر وام هم گرفت یک سرمایه گذاری هایی کرد من 5 ساله اینجا کار می کنم درسته خلق و خوی خاص خودشو داره منم موافق ام. دیدش نسبت به ما بومی ها هم متاسفانه مثبت نیست اما مثل خيلي از پولدارها پولش را ورنداشت خارج ببرد اصلا تو فکر کن کلاه هزار نفر را ورداشت اما چیکار کرد آورد در ایران در استان من و تو کارخانه زد. خب علی من که تور رو می شناسم برای عقایدت هم بی نهایت احترام قائلم آیا این خدائیش ارزشمند نیست؟ مسئله بعدی اینه که همین مقاله تو باعث شد موج دوم اخراج کارگران متوقف بشود اینو اگه خواستی بهت اثبات می کنم. تازه اونائی که تخلف نکردند دوباره بکار برشان می گردانند مگر تو چیزی غیر از همین می خواستی؟ خدا پدرت را بیامرزد الان خیلی از همکاران دعایت هم می کنند اما بشرطی که دعوا را ادامه ندهی بطوریکه مجتمع آسیب ببیند. علی جان هدف خیر شما به ثمر رسید بخدا حاجی هم دروغ نمی گوید جدا قطعاتی دزدیده شده است. و نکته مهم دیگر اینکه این نامه کارکنان فولاد هیچ ربطی به حاج آقا دانيال زاده و یا همکاران ندارد اطلاع دقیق دارم ایشان دستور دادند به شما و بقیه مطبوعات پاسخ بد ندهند اینم حاضرم بهت اثبات کنم این نوشته کار همون جانوری است که خودش بهت اطلاعات می داد یا لااقل «بخشی» از اطلاعات را ازش مي گرفتی همون کسی که تو رو تحریک می کنه بعد به حفاظت اطلاعات زنگ می زنه میگه انجم روز سیاسی است همون که مثلا بومی هم هست اما همه بومی ها ازش متنفرند همون که میگه اصلاح طلب است اما زیرآب دوست اصلاح طلبش را می زند همون که سیگار تریاک که می کشد هیچ، در سن شصت سالگی دوست دختر هم دارد همون که ذهن دانیال زاده را علیه تو خراب کرد و به قائم مقامش گفت انجم روز چون روزنامه نگار بود حبس اش را هم کشید و...! علی به این جانور اعتماد نکن کارفرما خدائی آدم بدی نیست جلوی اخراج بقیه کارگران هم گرفته شده پس اگر ادامه بدهی معلوم می شود نیت دیگری غیر از احقاق حقوق کارگران داری که مطمئنم اینجوری نیست این اتهامات چرندی هم که بهت می زنند بعد بهت می گم از کی و کجا درآمد و همین جانور از خودش در آورد ما که باهات کار کردیم من به حاجی هم خواهم گفت فکر نکنم غیر سیگار حتی اهل مشروب خوری و کارهای دیگر باشی می بینمت و باهات بیشتر حرف می زنم ما دوستت داریم. آخرين مطلب 87/7/15 علي انجم روز: همانگونه كه قبلن گفته بودم قرار بود با برادر مديرعامل فولاد مصاحبه كنم تا بقول وي يكطرفه به قاضي نرفته باشم زنگ زدم گفت: بستگانم فوت كرده است. تا امروز 87/7/15 هم تماسي نگرفت. متاسفانه مجتمع فولاد در روزهاي اخير عده اي را به طرقي اخراج كرد هنوز معلوم نيست پرونده قبلي اتهام زني به پرسنل اخراجي به كجا رسيده كه باز عده اي وادار به استعفا و يا اخراج شدند. اينبار به غير از شخص مديرعامل يا قايم مقام رسمي وي با كس ديگري مصاحبه نخواهم كرد. زيرا سوالات در حدي است كه فقط ايشان صلاحيت پاسخ به آنها را دارند سوالاتي مثل 1- راست است در ثبت شركت نام اعضاي خانواده برخي از مقام هاي عالي آمده و خواستيد از عنوان و موقعيت ايشان براي پيشبرد كارتان استفاده كنيد؟2 - حقيقت دارد خط توليد نورد گرم مستهلك بوده و سال ها در سوييس رها شده بود و... 3- درست است وام دريافتي چندبرابر قيمت دستگاه خط توليد نورد گرم است و...؟ 4- آيا وضعيت فاضلاب مجتمع استاندارد است و به محيط زيست لطمه وارد نمي آورد و...؟ 5- آيا طي 6 سال اخير در اين مجتمع كسي آسيب جاني ديده است؟ 7 - آيا با اداره برق اختلاف حسابي داشتيد چگونه حل و فصل شد و...؟8- چگونه كارآفرين برتر شديد و...؟9- توليد شما چقدر است با توليد اسمي چقدر فاصله داريد علت نرسيدن به توليد نصاب يعني هشتصدهزار تن همان مستهلك بودن خط توليد نورد گرم نيست؟10- دولت در اينكه نتوانستيد به توليد اسمي برسيد چقدر نقش داشته است؟11- آيا دعوت از اتباع خارجي با حقوق هاي كلان ضرورت دارد در ايران متخصص نيست؟12- كمك مالي به يك كانديدا در انتخابات رياست جمهوري راست است؟ 13- درست است در رابطه با ماجراي سرقت يكي از معاونين مجتمع هم احضار شده و...؟ 14- آيا نام شما در فهرست 70 نفره رييس جمهور بعنوان بيشترين استفاده كنندگان از تسهيلات بانكي هست و...؟ و چندين سوال ديگر كه بعدن مطرح خواهد شد البته پاسخ بسياري از اين سوالات معلوم است اما چون نبايد يكطرفه به قاضي رفت مي گذارم تا به وقتش. در جواب برخي ناآگاهان و يا مغرضان بايد بگويم علت اينكه اين مطلب در اول سايت باقي نماند طبيعي ست چون من هفته اي چند مطلب تازه مي گذارم اين كشور و استان مشكلات و معضلات ديگري هم غير از مجتمع فولاد گيلان دارد تا اينجا هم بخاطر كمك به كارگران و بي توجهي عجيب و اهمال ادارات دولتي روي اين سوژه زوم كرده ام وگرنه پيش از اين هم گفته ام خانه از پاي بست ويران است اگر نبود شاهد چنين نابساماني هايي مثلن در همين حوزه نبوديم .ده ها كارگر بيكار مي شوند مديران استان كك شان هم نمي گزد! طرف وام هاي ميليوني براي خط توليد نو مي گيرد اما دستگاه ها مال عهد بوق است و الخ! هنوز كسي از ادارات كار،محيط زيست،بانك ها،استانداري،صنايع و... به خود زحمت ندادند در اين ارتباط سركي بكشند البته بي انصافي نكنيم همه اينگونه نيستند خبر دقيق دارم برخي از نهادهاي ذيصلاح حساس شده اند.فقط به مديرعامل اين شركت يادآوري مي كنم سوالاتي كه طرح كردم حتا نيمي از ابهامات و پرسش ها نيست اگر مي خواهد مصاحبه كند بايد آمادگي كافي داشته باشد طي 12 سال سابقه مطبوعاتي ام با بيش از صد شخصيت سياسي،اقتصادي و مسولان در رده هاي مختلف گفت و گو كرده ام لذا تا حدي كارم را بلدم اطلاعاتم هم هي بدك نيست اميدوارم ايشان هم اگر آماده گفتگوست بتواند ابهامات را برطرف كند وگرنه چه من و چه ديگران ممكن است باز يكطرفه به قاضي برويم البته اينبار با اطلاعات كافي و وافي و همچنين محكمه پسند. نگارش پنجشنبه بیست و هشتم شهریور 1387 توسط 16alianjomrooz نظر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

با سپاس از ابراز دیدگاه تان