به جرم بی گناهی!

اینگونه که پیداست بی گناهی در این ملک خاکستری از بزرگترین «معاصی» است. کم نیستند بی گناهانی که مجرم شمرده شده، به مجازات و گاهی اشد آن رسیدند! نقل است در زمانی نه چندان دور وقتی خلخالی بی محابا مجازات از نوع اشد را درباره ی تر و خشک اعمال می کرد، کسی از «خودی» های وقت ، نصیحت اش کرد لااقل در اجرای حکم اعدام تعجیل نورزد و فرصتی برای تحقیق و بررسی بگذارد زیرا کشته را دیگر نمی توان زنده کرد ، پاسخ این شیخ و استدلالش برای رد اندرز فوق، بی تردید هرگز از خاطره ی تاریخ زدوده نخواهد شد او گفت : ما وقت اینکارها رو نداریم کسانی را که اعدام می کنیم بالاخره یا گناهکارند یا بی گناه، اگر گناهکار باشند خب ما بر اساس تکلیف مان اعدام شان کردیم اگر هم بقول شما، شاید بی گناه باشند که در اینصورت به بهشت می روند!(نقل به مضمون) انگار این میرغضب همانطور که در این «دار فانی» دادستان و حاکم شرع بود سمت دروازه بانی بهشت را هم بر عهده داشته است... بگذریم!
کوهزاد اسماعیلی شب یلدا را در زندان گذراند و خود و خدایش می دانند در طولانی ترین شب سال به چه اندیشید و اگر دیوان رند شیراز در دسترس بود چه آرزو کرد و از حافظ چه شنید ... مژده که ایام غم نخواهد ماند...؟
کوهزاد مسوول تشکیلات گیلان سازمان دانش آموختگان ایران(ادوار تحکیم وحدت) است تشکلی که دارای مجوز فعالیت و طبق عرف خود حاکمیت، از جمله تشکل های «مجاز» بشمار می آید. لذا جا دارد حزبی های استان گیلان یادشان نرود حداقل وظیفه ی شان از یاد نبردن کوهزاد اسماعیلی است. بعنوان مسوول کمیته اطلاع رسانی و روابط عمومی ادوارتحکیم وحدت گیلان، دبیر خانه احزاب گیلان و یک اصلاح طلب تحول خواه، از فعالان سیاسی استان بخصوص خانه احزاب گیلان انتظار دارم پیگیر وضعیت این فعال بی ادعای سیاسی گیلان باشند ، سخت است؟! یاد کردن که جرم نیست هر چند در این ملک خاکستری بیگناهی، گناهی گران است!
کوهزاد در معرفی وبلاگ اش تاسیان چنین نگاشته است:
خدا را میراندند تا خود جای خدا را بگیرند. اما نشنیدند که خدا هنوز زنده است! ...
و اکنون باید زندگی کنم تا روز واقعه ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

با سپاس از ابراز دیدگاه تان