بهار پُر دريغ



پاشو ببین، از راه رسید بهاره
باید بریم ، وقت کوچِ دوباره
چه وقته خوابه پاشو ، تو رو خدا بیدار شو
دلم از این جدایی، وای چقد بیزاره
کاش بی پروبال و بیدار بودی
دل بعد این جدایی، هر لحظه بیقراره
آسمون که روزی جولانگه ما بود
پا شو ببین ، روی سرم آواره
تو نه همراه، همه مقصدم بودی
نمی دونم پس از تو، کجا میشم آواره
پاشو ببین اشکامو، لرزش بالو پامو
ببین چه بیقرارم، سرشارم از شراره
الان که وقت خواب نیست
پا شو ببین، حتی جغدم بیداره
زمستون ، پاشو ببین تموم شد
بیا ببین ای نازنین، از راه رسید بهاره
دعا کردیم، زمستونم تموم شه
ندونستیم پرستو عمرِ کوتاهی داره
اون پاییز و زمستون نیمی از عمرمون بود
آخه شانس پرستو دیدن یک بهاره
همش رفتیم به پرواز به امید سرآغاز
اما تُو تقدیر مون ، نبوده یک ستاره


بهار۱۳۸۶

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

با سپاس از ابراز دیدگاه تان