حقوق ام را به حساب کارت شتاب بانک تجارت می ریزند شرکت سوم هر ماه حقوق پرسنل را واریز می کند. اما از آنجایی که در ماه آخر سال بودیم اسفند که به نیمه رسید حقوق ها را واریز کردند. به همسرم گفتم ده تومن بگذار بقیه را برداشت کن، گوش نکرد و در حدی که همان روز احتیاج بود برداشت. بنده ی خدا دو روز مانده به آغاز سال نو تقریبا همه ی بانک های مرکز شهر را زیر پا گذاشت و عاقبت دست خالی به خانه بازگشت. از سر کار که آمدم دیدم برافروخته و عصبانی است به یادش آوردم که دو هفته قبل گفته بودم همه ی موجودی را بردارد اما گوش نکرد. البته حق با اوست کارت اعتباری به معنای پول نقد است یعنی قرار است که چنین باشد . با خودم فکر کردم بیچاره مشتریانی که گول تبلیغات تلویزیونی را خوردند، کارت اعتباری شان را در جیب گذاشته، بی پول نقد عزم سفر راه دور کردند شب عیدی در غربت چه بر سرشان آمد؟

البته این مشکل دو- سه روز بیشتر به طول نینجامید از یک روز مانده به نوروز 87 صندوق های عابر بانک ها پر شد از پول، آنهم نه پول کهنه ی در گردش، بلکه پول تازه چاپ شده ی پنج هزار تومانی!
ظاهرا دولت معظمه ی مکرمه توصیه اقتصاددانان را به هیچ انگاشته، سر آن دارد کار دلخواه اش را انجام دهد. واردات کالاهای غیر ضروری از چین، تایوان، پاکستان ، سریلانکا و غیره عن قریب کمر اقتصاد ملی مان را خواهد شکست، اکنون حتا سیب و پرتقال هم وارداتی است . سری به میوه فروشی های «باکلاس» شهرتان بزنید سیب، پرتقال، موز و مابقی میوه های مارک دار را ملاحظه خواهید کرد. بیچاره دولت سابق چقدر کوشید ، وام داد و تشویق کرد تا موز هم در داخل تولید شود که شد حالا پرتقال، چای، سیب و احتمالا انار هم از چهار گوشه جهان به کشورمان سرازیر می شوند.
سری به مغازه های صنایع دستی بزنید در بین هر ده فروشگاه شاید یکی کالای ایرانی داشته باشد روزگاری نه چندان دور در صنایع دستی جز ممالک صاحب ادعا بودیم اکنون آنقدر بنجل چینی با قیمت نازل به بازار سرازیر کرده اند که دیگر مشتری ظاهر بین طرف جنس ایرانی نمی رود.
وضعیت در اغلب صنایع سبک و سنگین به همین منوال است. دولت نهم به جای اینکه ثروت عظیم حاصله از نفت صد دلاری را در صنایع مولد، کشاورزی و مدرنیزاسیون آن، احداث راه آهن، اتوبان، سد و غیره سرمایه گذاری کند، یا به نیکاراگوئه و ... وام ارزان می دهد و یا بی حساب و کتاب درها را به روی کالای خارجی گشوده است.
از طرف دیگر سه میلیون تومان به بیکاران وام داده اند تا شاغل شوند باور کنید با سه میلیون تومان می توان شغل ساخت! بیکاران محترم، که سال ها رنگ پول ندیده بودند در کوتاه زمانی سه میلیون تومان را به رخت و لباس حداکثر یک موتور125 تبدیل به احسن کرده و اگر تا دیروز مفتخر به لقب بیکار بودند از حالا بدهکاری هم به افتخارات شان افزوده شده است!
اصلا قصد نداشتم وضعیت اقتصادی موجود را نقد کنم چون اقتصاددان نیستم. اما بسیاری از تصمیم ها در این حوزه آنقدر پیش پا افتاده و غیر حرفه ای است که برای دیدن شرایط،، خیلی هم لازم نیست آدم حرفه ای باشد. دیدن این همه کالای بنجل خارجی در بازار، از خوردنی گرفته تا پوشیدنی ، دیدن کارگران که گروه گروه جلوی استانداری ، اداره کار و بقیه مراکز دولتی دست به تجمع می زنند و از طرف دیگر لمس کردن اسکناس های دست نخورده پنجاه هزار ریالی آنهم دو روز پس از ته کشیدن کیسه ی بانک ها ، نه چشم بصیرت می خواهد و نه ضرورت دارد کسی اقتصاددان باشد تا دریابد اوضاع خراب و هر روز بیش از پیش به سمت خراب تر شدن می رود.
کار اقتصاددانان کشورمان در این مقطع تشخیص بیماری و بیان مشکلات نیست فکر می کنم اکنون بیش از هر زمان دیگری باید راه حل ارایه دهند. این همان کاری است که غیر حرفه ای هایی همچون من از انجامش عاجزیم. هر چند بعید می دانم گوش شنوایی برای شنیدن حرف های کارشناسی کارشناسان وجود داشته باشد.
به عنوان یک روزنامه نگار و فعال سیاسی که شامه ام هی، بدک نیست بوهای بدی به مشامم می رسد. تورم و رکود توامان، با توجه به سیاست های جاری، بیش از گذشته سر و کول اقتصاد ما را در خواهد نوردید. فقرا فقیرتر و بسیارانی از طبقه متوسط به فقرا می پیوندند. کارخانه های بیشتری ورشکست، و تعداد بیشتری از کارگران به خیل بیکاران اضافه می شوند. اگر تا چندی قبل اقتصاددانان دلسوزانه فریاد می زدند و نصیحت می کردند «بیماری هلندی» (رکورد+تورم) در یک قدمی اقتصاد ماست اکنون گمان می کنم کار از پیشگیری گذشته و باید فکر درمان بود چون آنچه را که هر نااقتصاددانی هم می تواند در این شرایط ببیند و لمس کند ورود این بیماری به تار و پود پیکره ی اقتصاد ملی ماست.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
با سپاس از ابراز دیدگاه تان