چراغ خاموش

حقیقت اش باز نمی خواهم مزاحم اوقات شریف آقایان کامران زاده نماینده حقوقی و بوستانی معاون برنامه ریزی استانداری گیلان شوم چون هنوز پرونده ی شکایت قبلی استانداری گیلان از من مختومه نشده است. لابد بازدیدکنندگان دایمی این وبلاگ از آن مساله مطلع اند همان ماجرای درج مقاله ای درباره سومدیریت برخی از مسوولان سابق و لاحق استان گیلان در همین وبلاگ را عرض می کنم.
آن شکایت نمی دانم چه سود و ثمری برای استانداری داشت. اما درباره خودم، فقط می توانم همین را عرض کنم اگر هر حکمی صادر می شد و یا باز بشود از آن استقبال کرده و می کنم. اگر منفعت را فراتر از منافع زودگذر شخصی بدانیم در آن ماجرا (که هنوز ادامه دارد) خود را برنده می دانم فارغ از هر نتیجه و پیامدی که برایم داشته باشد.






در مقاله ای دیگر هم اشاره کردم که شوربختانه و یا خوشبختانه از آن جمله افرادی نیستم که بتوانم نسبت به آنچه بر من و ما و این ملت می گذرد بی تفاوت بمانم. در این دوازده سالی که کم و بیش در عرصه روزنامه نگاری و اخیرن وبلاگ نویسی فعال بوده و هستم سکوت با همه مزایایش (که کمترینش بی دردسر زندگی کردن است) را به احساس مسوولیت در قبال آنچه در جامعه می گذرد ترجیح ندادم البته عدم سکوت گرفتاری ها و هزینه های خاص خود را دارد طبیعی است وقتی منافع عده ای در خطر افتد خود و عوامل شان ساکت نخواهند نشست بالاخره به گونه ای واکنش نشان خواهند داد.
لذا اگر با نگارش این مقاله و یا مقالاتی که در آن به نقد عملکرد مدیران دولتی می پردازم باعث شدم آقایان مورد اشاره در بالا باز جهت شکایتی تازه به زحمت افتند متاسفم. البته کار ما این و، کار آنها نیز همان است بنابراین بهتر است هر کدام وظایف مان را به نحو احسن انجام دهیم.
نمی دانم چند نفر از شما مصاحبه روح ا... قهرمانی استاندار گیلان را در برنامه «چراغ خاموش» شبکه اول سیما دیده اید؟ انصافن چند درصد از کسانی که گفت و گوی ایشان را دیده اند حاضرند به وی نمره قبولی بدهند؟ من بر اساس سوابق مدیریتی قهرمانی، وقتی که وی به این سمت انتخاب شد مقاله ای نوشتم و انتصاب وی را مثبت ارزیابی کردم البته در همان مقاله صراحتن به این نکته اشاره کردم «بیش از اینکه آمدن قهرمانی میمون باشد رفتن عبداللهی از استان مبارک است!»
حاج آقا قهرمانی در سال های اخیر همواره معاون استاندار بود و انصافن هم در حد یک معاون استاندار بد عمل نکرد حتا می گفتند عملکردش در استان همجوار خوب بوده است. من بر اساس همان ذهنیت گمان می کردم یک معاون استاندار خوب، اگر استانداری خوب از کار در نیاید لااقل در حد متوسط خواهد بود. اما حالا پس از چند ماه صبر و تحمل و همچنین تامل و تعمق درباره عملکرد وی می بینیم که یک معاون استاندار موفق، ممکن است حتا استاندار نیمه موفقی هم از کار در نیاید.
من نمی دانم استاندار گیلان در دوران زندگی مدیریتی اش چند مصاحبه رسانه ای انجام داده است. اما وقتی که معاون استاندار گیلان بود خود من یک مصاحبه مفصل با ایشان انجام دادم آنروز قهرمانی مدیر مطلعی بنظر می رسید و از نقطه نظر برنامه ریزی برای ساختن گیلانی بهتر دیدگاه های قابل اعتنایی داشت آن گفت و گو در هفته نامه پگاه چاپ شد.
اما مصاحبه اخیر استاندار گیلان با شبکه اول سیما واقعن نومید کننده بود وی در برابر سووالات روشن مجری برنامه «چراغ خاموش» نه تنها قادر به پاسخگویی نبود بلکه رخساره اش خبر از دستپاچگی و به قول معروف یکه خوردنش می داد. او در بخشی از گفت و گوی فوق حتا از کوره در رفت و از اینکه مجری قرار نبود این سووالات را بپرسد گله کرد! علی الظاهر مشاورین استاندار (که تعداد شان هم کمتر از دستیاران یک رییس جمهور نیست) به ایشان یادآوری نکردند اصلن قرار نیست در یک گفت و گوی جدی، سووالات از قبل با مصاحبه شونده هماهنگ شوند. البته بعید نیست برخی از مشاوران گفتنی ها را گفته ولی ایشان توصیه های مشفقانه شان را جدی نگرفته باشد.
در گیلان مظلوم ما که عقب ماندگی و توسعه نیافتگی اش زیر خرمی و فرهیختگی مردمان با فرهنگ اش پنهان شده سال هاست حتا استارت چهار تا کار اساسی زده نشده است. در حال حاضر سه سدی اصلی و فرعی استان محصول عملکرد دولت هایی است که سه دهه قبل و پیشتر از آن بر سر کار بودند. هم اکنون کل پروژه های مهم استان گیلان همین اتوبان رشت به قزوین، راه آهن،چند طرح درون شهری مانند کنار گذر انزلی، بازیافت زباله و چند پروژه کوچک تر دیگر است. اما روح ا... قهرمانی به عنوان مدیر ارشد استان نتوانست درباره کم و کیف همین چند پروژه معدود هم جواب های قانع کننده ای ارایه نماید. برای مثال جناب استاندار مسوولیت حادثه خیز بودن پل روگذر امامزاده هاشم را خیلی راحت به گردن اداره کل راه وترابری انداخت پلی که تاکنون میلیاردی برایش هزینه شده و اگر معایب اش بر طرف نشود قابل استفاده نخواهد بود!
البته از استاندار دولت نهم چنین رفتاری دور از ذهن نیست مگر رییس کل ایشان وقتی زیر فشار قرار می گیرد به همین سادگی فرافکنی نمی کند و مخالفان را مثل آب خوردن مسوول نابسامانی ها جلوه نمی دهد جاهایی هم که موضوع به مخالفان ارتباطی ندارد انگشت اشاره جناب دکتر محمود احمدی نژاد به سوی دولت های پیشین نشانه می رود وقتی هم که عرصه خیلی تنگ می شود به طوریکه نمی توان برخی از کاستی ها را به استکبار جهانی، مخالفان و یا حتا دولت های پیشین چسباند اخیرن با ابتکار عمل محیرالعقولی مدیران ارشد دولت خودش را به عدم کارآمدی متهم و کاسه کوزه ها را بر سر آنان می شکند! خب از استاندار این دولت دیگر چه توقعی می توان داشت؟
حاج آقا قهرمانی نقصان پل امامزاده هاشم را متوجه راه و ترابری دانست و توقف عملیات احداث پل کنار گذر انزلی را هم به محیط زیست نسبت داد.لابد تعطیلی کارخانه های استان به سازمان صنایع، افزایش تصادفات به پلیس راه، وضعیت نابسامان عمرانی در شهرهای استان به شهرداری ها، افزایش طلاق به دادگاه خانواده، گسترش اعتیاد به بهزیستی و ... مربوط است! در یک کلام همه درباره معضلات مسوولند الا استاندار و استانداری!
خب با این حساب عکس این قضیه هم باید صادق باشد یعنی اگر پلی بدون عیب ساخته ، کارخانه ای احداث و یا فضاهای فرهنگی گسترش یافت باید مدال ها را به گردن ادارات راه و ترابری، صنایع و ارشاد انداخت دیگر چرا هر جا قرار است روبان قرمزی قیچی بخورد سر و کله مدیران باصطلاح عالی و ارشد با محافظ و خدم و حشم پیدا می شود؟ اگر ادارات مربوطه مسوول کار مربوط به خود هستند پس مدیریت ستادی به چه معناست؟ اصلن رییس جمعور،معاونین اش،وزیر کشور و کل زیر مجموعه اش از جمله استانداران علت وجودی شان چیست؟ آیا شخصیت حقوقی به نام استاندار در قانون تعریف شده تا فقط مثلن در کار شوراها دخالت و به شورای شهر شهردار بازنشسته تعرفه و شهر را ماه ها معطل نماید؟ بالاخره جاهایی همچون استانداری، فرمانداری و بخشداری غیر از مصرف حقوق و گذاشتن هزینه های مختلف روی دست مردم وظایفی هم دارند؟ اگر یکبار دیگر فرصت مصاحبه ای با آقای قهرمانی به من دست دهد پیش از هر پرسشی از ایشان درباره وظایف یک استاندار و مجموعه تحت امرش می پرسیدم بدین ترتیب از ابتدا تکلیفم روشن می شود که سووالاتم باید در چه ارتباطی باشد.


نمی دانم شایدم کار مجموعه هایی همچون استانداری،فرمانداری و... وبلاگ خوانی و شکایت از روزنامه نگاران است! البته از روزنامه نویس بی پشتوانه می توان شکایت کرد تا نبیند ، نشنود و هر آنچه می داند را چون سری گران در سینه اش حبس کند اما با مجری و برنامه ساز صدا و سیمای حکومتی که در تنگامه قرارتان می دهد چه خواهید کرد؟ وقتی پیش چشم میلیون ها بیننده انگشت روی ضعف ها و کاستی های تان می گذارد چه دارید بگویید غیر از اینکه گله کنید سووال ها هماهنگ شده نبوده است!
عجیب است سالها قبل وقتی قهرمانی به گیلان آمد ابتدا بر کرسی معاونت عمرانی تکیه زد و مدت ها پس از آن هم معاون برنامه ریزی استانداری بود از آنجا هم به عنوان قایم مقام به منطقه آزاد رفت وی فقط کمتر از دو سال از گیلان دور بود البته نه جایی بسیار دور دست بلکه همین استان همجوار، لذا باید از وضعیت طرح ها و پروژه های عمرانی استان اطلاع دقیقی می داشت بسیاری از همین طرح ها در دوران مدیریت خود وی کلید خورد اما عجیب است ایشان علی رغم برخورداری از سوابق مدیریتی در هر دو حوزه عمرانی و برنامه ریزی و همچنین حوزه ای تجاری مانند منطقه آزاد چنان از همه امور بی اطلاع به نظر می رسید که انگار در مقابل دوربین دست و پای خود را گم کرده است!
کاش مسوولان برنامه «چراغ خاموش» شبکه اول سیما همان لحظه ای که استاندار گیلان پای ادارات دیگر را وسط می کشید و معضلات را به دوش همکاران دولتی اش می انداخت تماسی با آنان برقرار و مسوولان را پیش چشم مردم رو در رو می کردند مثلن می توانستند مدیر آزاد راه رشت- قزوین را روی خط آورده تا پاسخ دهد چرا استاندار را در جریان وضعیت اتوبان قرار نمی دهد یا به چه دلیل از استاندار دعوت نمی کند از همین پل معیوب (واقع در امامزاده هاشم) بازدید کند و اگر مثلن مدیر آزاد راه مدعی می شد که از بدو ورود قهرمانی به استان از وی دعوت کرده است تا از اتوبان و همچنین پل مربوطه بازدید به عمل آورد آنوقت مجری می توانست به چشمان استاندار نگاه کند و از وی توضیح بخواهد که چه چیز برای شما مهمتر از جان انسان هاست؟ شما به عنوان استاندار مشغول چه کار مهم تری بودید که طی شش ماه اخیر وقت نکردید حتا نصف روز وقت تان را صرف پروژه ای کنید که با جان هزاران انسان مرتبط است؟
هر چند تصور می کنم مسوولان ذی ربط در سیما اسم آن برنامه را به عمد «چراغ خاموش» گذاشتند چون به نظر می رسد چراغ عمر مدیریت مدیران بسیاری در «چراغ خاموش» حتا پیش از موعد مقرر خاموش خواهد شد!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

با سپاس از ابراز دیدگاه تان