روزچهارشنبه 29/3/87 حكم جلب من در ارتباط با شكايت استانداري صادر شد. مامور كلانتري 12 رشت بجاي اينكه به منزل خودم مراجعه كند متاسفانه به منزل پدري ام (كه نزديك منزل ماست) مي رود وي چون آدم با شرفي بوده خواست لطف كند لذا به پدرم مي گويد مبلغ جريمه ايشان چيزي نيست براي اين مبلغ كه آدم زندان نبايد برود لذا فردا يا حداكثر تا شنبه اول تيرماه جريمه را پرداخت ، و برگه تاييديه دايره اجراي احكام را به كلانتري 12 بياورد تا حكم جلب وي لغو شود.
پدرم مي دانست كه درخواست تجديدنظر ندادم و جريمه را هم پرداخت نخواهم كرد زيرا جدا مي خواهم داستان كش پيدا كند. متاسفانه حس پدرانه اش وي را وادار كرد مرا فريب دهد. وي به من نگفت مامور براي جلب ات به درب منزل آمد بلكه گفت: علي آقا (دوستش كه جواز كتابفروشي اش را بعنوان وثيقه 5 ميليون توماني گذاشت زيرا متاسفانه دادگاه سند منزل خودم كه بيش از ده برابر مبلغ وثيقه است را نپذيرفت) به جوازش احتياج دارد اين پنجاه تومن رو ببر واريز كن بنده خدا مي خواهد كتاب درسي بياورد و مشكل دارد.
من هم در معذوريت قرار گرفتم با خودم گفتم اين بنده خدا انسانيت كرده وثيقه گذاشته حالا از كسب و كار نيفتد. روز 5شنبه و حتا شنبه نرفتم بلكه يكشنبه به دادگستري مراجعه كردم وقتي جريمه را پرداختم تازه فهميدم كه ماجراي نياز دوست پدرم به جواز دروغ پدرانه بوده است! حال ماندم با اين پدر 72 ساله چه كنم؟ روي 72 سال تاكيد مي كنم پدري در اين سن، و مادري كه ناراحتي قلبي و قند را يكجا دارد در واقع وضعيت اين پدر و مادر مرا به گروگان گرفته اند و عملا در فعاليت ها و برنامه هاي سياسي ام اختلال ايجاد مي كنند بگذريم ...
همانطور كه در مقاله اي بعد از صدور حكم بدوي دادگاه، اشاره كردم نه قصد تجديدنظر دادن داشتم و نه مي خواستم جريمه را پرداخت كنم، بلكه عزمم را براي زندان رفتن جزم كرده بودم، زيرا مي خواستم مسوولان استان گيلان را در شرايط سخت قرار دهم. آخر «رو ح اله قهرماني» استاندار گيلان اخيرا گفته بود:«من مدير بحران هستم و در شرايط سخت و بحراني بهتر كار مي كنم!» بالاخره «علي انجم روز» بعد از ده-دوازده سال فعاليت رسانه اي و سياسي آنقدر در اين استان شناخته شده هست كه اگر زندان برود اگر نگوييم بحران، بلكه دغدغه خاطري براي جناب سرهنگ بوستاني معاون استاندار و رييس سابق و لاحق اش بوجود بيآورد. قبلا هم به صراحت عرض كردم من و دوستانم كم از پشت و روي پرده هاي استان نمي دانيم، اگر هم رو نمي كنيم براي اينست كه در عرصه سياست، اينها برگ برنده هاي ما هستند. اما اگر قرار باشد به ته خط برسيم هيچ دليلي براي مسامحه و ملاحظه كاري وجود نخواهد داشت. ممكن است برخي بگويند مثلا چه ها داريد كه رو نكرده ايد؟ چرا راه دور برويم مگر همين دوهفته قبل يك جناب سرهنگ ديگر كه با سرهنگ بالايي هم پياله هم بوده و هست بز بالا نياورد و حضرات در نبود رسانه هاي حرفه اي ، آزاد و كاربلد در استان، در حال ماله كشي اش هستند. مگر همين دو-سه ماه قبل زارعي در كرج گند نزد و از سرتيپي به جمع همين سرهنگان نپيوست؟
حالا فكر مي كنيد همه متخلفان هماناني هستند كه تخلفات شان برملا شده است نه! اشتباه نكنيد بسياراني هستند كه همين الان كه در حال نگارش اين نوشته هستم مشغول «آن كار ديگرند» و همچون كبك سر به زير برف برده تصور مي كنند كسي نمي بيند و خبردار نمي شود چه كرده و مي كنند! لابد فلان مدير ارشد فكر مي كند نمي دانيم چطور چند سال قبل براي همسرش و همسران جمعي از مديران با پارتي بازي مجوز مدرسه غير انتفاعي گرفت و يا آقازاده اش يك شب شرب خمر نكند شبش به روز نمي رسد،يا آن يكي نيمه ارشد فكر مي كند چون مردم كوچه و خيابان نمي دانند لابد ما كه كارمان دانستن همين چيزهاست هم نمي دانيم دخترش براي چه خودكشي كرد كه اگر برملا شود وي نه تنها روي رفتن به محل كارش را نخواهد داشت بلكه بايد از اين شهر و استان هم كوچ كند،آن يكي مدير ارشد هم خيال مي كند نمي دانيم مديري خرده پا اسباب اثاثيه منزل ايشان را هر از گاه نو مي كند البته افشاگري درباره اين يكي، گمان نمي كنم مفيد به فايده باشد زيرا در گذشته آنقدر گاف داده و افشا شده كه ديگر پوستش كلفت شده است و الخ.
آري دانستني زياد است اگر يك هزارم اينها را درباره امثال ما داشتند كاغذ كلاه روي سرمان مي گذاشتند و در شهر مي چرخاندند. اينها سيگار كشيدن مان را به اعتياد به مواد مخدر تبديل و همه جا چو پيچه كردند كه فلاني معتاد است آنقدر شايعه گسترده بود كه هر وقت براي انجام كاري آزمايش مي دادم وقتي مي ديدم در برگه قيد شده نتيجه منفي است كلي تعجب مي كردم!!! البته افشا نكردن همه مسايل فقط به داشتن برگ برنده و اينگونه چيزها برنمي گردد. باور كنيد ما بر عكس رقباي مان شرف داريم وقتي فلان فرد را مي بينيم فساد اخلاقي دارد با خود فكر مي كنيم اگر اينرا رو كنيم خودش دنده اش نرم، اما فرزندانش چه گناهي كرده اند كه بايد در جامعه خار و خفيف شوند. مانند اينها نيستيم كه نكرده ها را هم به حساب كرده هاي مان مي گذارند اما چون خود بهتر از همه مي دانند دامان مان پاك است دست به اقدام نمي زنند چون امكاني براي بعمل آوردن اقدام وجود ندارد اما توسط شبكه گسترده شان به ترور شخصيت رو مي آورند.
اينها را گفتم تا مسوولان استان حواس شان را جمع كنند كه لااقل فقط و فقط يك ناراضي، منتقد آنهم يك ناراضي بي كله كه حسابي آمپر هم چسبانده است بقول معروف، در اين شهر(رشت) راست راست مي گردد و منتظر كوچكترين بهانه است دقيقا عين نارنجكي ضامن كشيده.
در ضمن برخي فكر برخورد ناگهاني را از سر خود بيرون كنند چون اگر من فقط دو روز ناپديد شوم وبلاگ هايم اتوماتيك به روز مي شوند و بعد اسراري هويدا خواهد شد كه جدا جو بهم زن خواهد بود باور بفرماييد آنهم در اين شرايط كه كوچكترين خط و خبري درباره گندزدن حضرات موج آفرين است. بنابراين بهتر است افكار شيطاني از سرشان بدر كنند، نمي كنند خب اين گوي و اينهم ميدان، «ماهستيم».
من و همه كساني كه معتقدند شان و منزلت ميهن اهورايي ما بيشتر از اينهاست و همه زندگي شان را وقف تلاش براي رساندن اين كشور به جايگاهي كه استحقاق اش را دارد كرده اند پا در راهي بي بازگشت گذاشته ايم. كاش پدر پيرم اين نوشتار را مي خواند ، مي فهميد و درك مي كرد نسل من وارث درد پدراني چون او هستيم و اگر چنين خود را به آب و آتش مي زنيم براي اينست كه نمي خواهيم فرزندان مان وارث درد مضاعف پدران و پدربزرگان خويش باشند. ما قدم در راهي گذاشته ايم كه نمي توانيم از آن بازگرديم اصلا راه بازگشت مسدود است در نهايت بتوانيم اندكي بايستيم و يا آرام تر حركت كنيم اما ابدا راه برگشتن از اين راه وجود ندارد. ضمنن چون سابقه كيفري نداشتم قاضي محترم شلاق را به جريمه نقدي تبديل كرد اما اين بدان معنا نيست روزگاري نه چندان دور، روزگاري كه پشت به زينان زين به پشت مي شوند من و ما شلاق بدست پشت سرشان نايستيم و عدالت واقعي را اجرا نكنيم. گفتم من و ما، براي اينكه ممكن است اصلا آنروز از انجم روز خبري نبوده و روي گورش علف سبز شده باشد اما هستند كساني كه متخلفان امروز را، فردا بدون كمترين ترحمي تنبيه خواهند كرد. شك نكنيد كه همه زير ذره بين هستيد. البته ويروسي هست كه اغلب حاكمان، بدان مبتلا مي شوند آنهم اينست كه در دوران حاكميت شان دچار حس ابدي حاكم ماندن مي شوند حسي وسوسه انگيز اما كاملا غلط، مي گوييد نه برويد تاريخ بخوانيد و ببينيد چه عظيم هايي نهايتا در مقابل مشيت تاريخ تعظيم كرده به خاك مذلت افتادند.در ذيل برگه هاي صادره درباره شكايت استانداري گيلان را ملاحظه مي كنيد از احضاريه تا لغو حكم جلب .
پدرم مي دانست كه درخواست تجديدنظر ندادم و جريمه را هم پرداخت نخواهم كرد زيرا جدا مي خواهم داستان كش پيدا كند. متاسفانه حس پدرانه اش وي را وادار كرد مرا فريب دهد. وي به من نگفت مامور براي جلب ات به درب منزل آمد بلكه گفت: علي آقا (دوستش كه جواز كتابفروشي اش را بعنوان وثيقه 5 ميليون توماني گذاشت زيرا متاسفانه دادگاه سند منزل خودم كه بيش از ده برابر مبلغ وثيقه است را نپذيرفت) به جوازش احتياج دارد اين پنجاه تومن رو ببر واريز كن بنده خدا مي خواهد كتاب درسي بياورد و مشكل دارد.
من هم در معذوريت قرار گرفتم با خودم گفتم اين بنده خدا انسانيت كرده وثيقه گذاشته حالا از كسب و كار نيفتد. روز 5شنبه و حتا شنبه نرفتم بلكه يكشنبه به دادگستري مراجعه كردم وقتي جريمه را پرداختم تازه فهميدم كه ماجراي نياز دوست پدرم به جواز دروغ پدرانه بوده است! حال ماندم با اين پدر 72 ساله چه كنم؟ روي 72 سال تاكيد مي كنم پدري در اين سن، و مادري كه ناراحتي قلبي و قند را يكجا دارد در واقع وضعيت اين پدر و مادر مرا به گروگان گرفته اند و عملا در فعاليت ها و برنامه هاي سياسي ام اختلال ايجاد مي كنند بگذريم ...
همانطور كه در مقاله اي بعد از صدور حكم بدوي دادگاه، اشاره كردم نه قصد تجديدنظر دادن داشتم و نه مي خواستم جريمه را پرداخت كنم، بلكه عزمم را براي زندان رفتن جزم كرده بودم، زيرا مي خواستم مسوولان استان گيلان را در شرايط سخت قرار دهم. آخر «رو ح اله قهرماني» استاندار گيلان اخيرا گفته بود:«من مدير بحران هستم و در شرايط سخت و بحراني بهتر كار مي كنم!» بالاخره «علي انجم روز» بعد از ده-دوازده سال فعاليت رسانه اي و سياسي آنقدر در اين استان شناخته شده هست كه اگر زندان برود اگر نگوييم بحران، بلكه دغدغه خاطري براي جناب سرهنگ بوستاني معاون استاندار و رييس سابق و لاحق اش بوجود بيآورد. قبلا هم به صراحت عرض كردم من و دوستانم كم از پشت و روي پرده هاي استان نمي دانيم، اگر هم رو نمي كنيم براي اينست كه در عرصه سياست، اينها برگ برنده هاي ما هستند. اما اگر قرار باشد به ته خط برسيم هيچ دليلي براي مسامحه و ملاحظه كاري وجود نخواهد داشت. ممكن است برخي بگويند مثلا چه ها داريد كه رو نكرده ايد؟ چرا راه دور برويم مگر همين دوهفته قبل يك جناب سرهنگ ديگر كه با سرهنگ بالايي هم پياله هم بوده و هست بز بالا نياورد و حضرات در نبود رسانه هاي حرفه اي ، آزاد و كاربلد در استان، در حال ماله كشي اش هستند. مگر همين دو-سه ماه قبل زارعي در كرج گند نزد و از سرتيپي به جمع همين سرهنگان نپيوست؟
حالا فكر مي كنيد همه متخلفان هماناني هستند كه تخلفات شان برملا شده است نه! اشتباه نكنيد بسياراني هستند كه همين الان كه در حال نگارش اين نوشته هستم مشغول «آن كار ديگرند» و همچون كبك سر به زير برف برده تصور مي كنند كسي نمي بيند و خبردار نمي شود چه كرده و مي كنند! لابد فلان مدير ارشد فكر مي كند نمي دانيم چطور چند سال قبل براي همسرش و همسران جمعي از مديران با پارتي بازي مجوز مدرسه غير انتفاعي گرفت و يا آقازاده اش يك شب شرب خمر نكند شبش به روز نمي رسد،يا آن يكي نيمه ارشد فكر مي كند چون مردم كوچه و خيابان نمي دانند لابد ما كه كارمان دانستن همين چيزهاست هم نمي دانيم دخترش براي چه خودكشي كرد كه اگر برملا شود وي نه تنها روي رفتن به محل كارش را نخواهد داشت بلكه بايد از اين شهر و استان هم كوچ كند،آن يكي مدير ارشد هم خيال مي كند نمي دانيم مديري خرده پا اسباب اثاثيه منزل ايشان را هر از گاه نو مي كند البته افشاگري درباره اين يكي، گمان نمي كنم مفيد به فايده باشد زيرا در گذشته آنقدر گاف داده و افشا شده كه ديگر پوستش كلفت شده است و الخ.
آري دانستني زياد است اگر يك هزارم اينها را درباره امثال ما داشتند كاغذ كلاه روي سرمان مي گذاشتند و در شهر مي چرخاندند. اينها سيگار كشيدن مان را به اعتياد به مواد مخدر تبديل و همه جا چو پيچه كردند كه فلاني معتاد است آنقدر شايعه گسترده بود كه هر وقت براي انجام كاري آزمايش مي دادم وقتي مي ديدم در برگه قيد شده نتيجه منفي است كلي تعجب مي كردم!!! البته افشا نكردن همه مسايل فقط به داشتن برگ برنده و اينگونه چيزها برنمي گردد. باور كنيد ما بر عكس رقباي مان شرف داريم وقتي فلان فرد را مي بينيم فساد اخلاقي دارد با خود فكر مي كنيم اگر اينرا رو كنيم خودش دنده اش نرم، اما فرزندانش چه گناهي كرده اند كه بايد در جامعه خار و خفيف شوند. مانند اينها نيستيم كه نكرده ها را هم به حساب كرده هاي مان مي گذارند اما چون خود بهتر از همه مي دانند دامان مان پاك است دست به اقدام نمي زنند چون امكاني براي بعمل آوردن اقدام وجود ندارد اما توسط شبكه گسترده شان به ترور شخصيت رو مي آورند.
اينها را گفتم تا مسوولان استان حواس شان را جمع كنند كه لااقل فقط و فقط يك ناراضي، منتقد آنهم يك ناراضي بي كله كه حسابي آمپر هم چسبانده است بقول معروف، در اين شهر(رشت) راست راست مي گردد و منتظر كوچكترين بهانه است دقيقا عين نارنجكي ضامن كشيده.
در ضمن برخي فكر برخورد ناگهاني را از سر خود بيرون كنند چون اگر من فقط دو روز ناپديد شوم وبلاگ هايم اتوماتيك به روز مي شوند و بعد اسراري هويدا خواهد شد كه جدا جو بهم زن خواهد بود باور بفرماييد آنهم در اين شرايط كه كوچكترين خط و خبري درباره گندزدن حضرات موج آفرين است. بنابراين بهتر است افكار شيطاني از سرشان بدر كنند، نمي كنند خب اين گوي و اينهم ميدان، «ماهستيم».
من و همه كساني كه معتقدند شان و منزلت ميهن اهورايي ما بيشتر از اينهاست و همه زندگي شان را وقف تلاش براي رساندن اين كشور به جايگاهي كه استحقاق اش را دارد كرده اند پا در راهي بي بازگشت گذاشته ايم. كاش پدر پيرم اين نوشتار را مي خواند ، مي فهميد و درك مي كرد نسل من وارث درد پدراني چون او هستيم و اگر چنين خود را به آب و آتش مي زنيم براي اينست كه نمي خواهيم فرزندان مان وارث درد مضاعف پدران و پدربزرگان خويش باشند. ما قدم در راهي گذاشته ايم كه نمي توانيم از آن بازگرديم اصلا راه بازگشت مسدود است در نهايت بتوانيم اندكي بايستيم و يا آرام تر حركت كنيم اما ابدا راه برگشتن از اين راه وجود ندارد. ضمنن چون سابقه كيفري نداشتم قاضي محترم شلاق را به جريمه نقدي تبديل كرد اما اين بدان معنا نيست روزگاري نه چندان دور، روزگاري كه پشت به زينان زين به پشت مي شوند من و ما شلاق بدست پشت سرشان نايستيم و عدالت واقعي را اجرا نكنيم. گفتم من و ما، براي اينكه ممكن است اصلا آنروز از انجم روز خبري نبوده و روي گورش علف سبز شده باشد اما هستند كساني كه متخلفان امروز را، فردا بدون كمترين ترحمي تنبيه خواهند كرد. شك نكنيد كه همه زير ذره بين هستيد. البته ويروسي هست كه اغلب حاكمان، بدان مبتلا مي شوند آنهم اينست كه در دوران حاكميت شان دچار حس ابدي حاكم ماندن مي شوند حسي وسوسه انگيز اما كاملا غلط، مي گوييد نه برويد تاريخ بخوانيد و ببينيد چه عظيم هايي نهايتا در مقابل مشيت تاريخ تعظيم كرده به خاك مذلت افتادند.در ذيل برگه هاي صادره درباره شكايت استانداري گيلان را ملاحظه مي كنيد از احضاريه تا لغو حكم جلب .





هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
با سپاس از ابراز دیدگاه تان