دوسال و اندي قبل مقاله اي تحت عنوان«دولت غير حرفه اي» نوشتم كه در هفته نامه گيلان بهتر منتشر شد. هنگام نگارش و انتشار آن مقاله، فقط يكسال از آغاز بكار دولت آخرزماني معجزه هزاره سوم مي گذشت. البته در همان يكسال، دولت آنقدر گاف داده بود كه مي شد در نقد عملكردش مقاله اي طويل نوشت. در همان مقاله ضمن بررسي عملكرد يكساله دولت، چشم انداز پيش رو را تيره و تار گمانه زني كردم. البته آرزو مي كردم گمانه زني هاي منتقدين درباره آينده اشتباه از آب درآيد كه متاسفانه چنين نشد. در هيچ دانشگاهي رشته اي نيست كه رييس جمهور،نخست وزير،وزير،استاندار و يا نماينده مجلس تربيت كند. كسي هم قاطعانه نمي تواند بگويد مثلا رياست جمهوري يك حرفه تخصصي هست يا خير؟ شايد غيردايمي بودن اين مناصب باعث شده پستي همچون رياست جمهوري يك شغل بحساب نيايد. اما آيا غير تخصصي بودن پست هايي همچون رياست جمهوري، نخست وزيري و... بدين معناست كه هر كسي قادر به تكيه زدن بر چنين مناصبي است؟ بنظر مي رسد يكي از مشكلات دولت نهم غير حرفه اي بودن آن است. شايد براي همين است كه حركات، سكنات و اغلب سخنراني هاي رييس اين دولت، خيلي زود به «سوژه ي روز» رسانه ها تبديل و حتا نقل محافل و مجالس خانوادگي مي شود. اين غيرحرفه اي بودن تا پيش از اينكه دولت عزم خود را براي اتخاذ تصميمات بسيار مهم جزم كند زيان هاي قابل جبران ببار مي آورد. اما تجربه سه سال اخير نشان مي دهد بسياري از اقدامات حاكميت در عرصه ي اقتصادي ، سياسي و... نتيجه مورد نظر را به همراه نداشته است . جالب تر اينكه دولت بخاطر همان وجه غيرحرفه اي بودنش براحتي از اساس حتا وعده ها و گفته هاي خودش را انكار مي كند. در همين ماجراي هسته اي اصولگرايان، دولت خاتمي را به معاوضه درغلطان با آب نبات متهم مي كردند. گناه دولت سابق و تيم مذاكره كننده اش از نگاه ايشان كوتاه آمدن در برابر غرب بود. از همين رو وقتي تماميت خواهان همه اركان حاكميت را در اختيار گرفتند اتخاذ سياستي متفاوت در اين زمينه قابل پيش بيني بود. دولت سابق در روزهاي آخر بنا به دستور، تعليق غني سازي را متوقف كرد تا امروز هم خاتمي و يا حسن روحاني در اين رابطه توضيح نداده اند كه جريان چه بود. آن سياست متفاوت كه گمان مي رفت، توسط دولت نهم در پيش گرفته شد. از آنجايي كه فضاي رسانه اي كشور درسيطره حاكميت است و معدود رسانه هاي نوشتاري از طرح هرگونه انتقادي منع شده اند صحنه بگونه اي آراسته شد كه انگار كل جامعه يكصدا با سياست حاكميت درباره غني سازي موافق است. حتا غني سازي را با دستيابي به تكنولوژي هسته اي يكي كردند و هرگز براي مردم توضيح ندادند اختلاف آژانس با ايران نه بر سر دستيابي به تكنولوژي هسته اي ، توليد برق در نيروگاه بوشهر و يا استفاده هاي گوناگون از انرژي هسته اي، بلكه بر سر نوزده سال مخفيانه غني سازي كردن اورانيوم است. شايد هنوز هم اكثريت مردم اصل قضيه را ندادند و بسياري بر اساس القائات دستگاه هاي رسمي تبليغاتي گمان كنند «ما مي خواهيم پيشرفت كنيم اما دنيا نمي گذارد!» كسي هم نمي پرسد چرا همين دنيا جلوي پيشرفت ژاپن،كره جنوبي،اندونزي،مالزي،برزيل،آفريقاي جنوبي،هند و... را نگرفته است؟

همانگونه كه اشاره كردم اين بحث جز مباحث ممنوعه است لذا از توضيح بيشتر معذورم. رسالت روشن كردن اذهان ملت ايران هم به من محول نشده است اصلا از هفتاد و سه ميليون ايراني فقط صد يا حداكثر دويست نفرشان خواننده اين وبلاگ هستند. فقط به اين نكته خيلي خلاصه و با احتياط زياد بطوريكه پا از خط قرمز فراتر نگذارم اشاره مي كنم. ايران به مدت نوزده سال به موازات تكميل نيروگاه بوشهر دست به احداث تاسيسات هسته اي زد. البته اينكار هيچ مغايرتي با موافقتنامه هاي بين المللي نداشت و هنوز هم ندارد. اما گره كار اينجاست كه ايران بدون اطلاع آژانس انرژي هسته اي به احداث تاسيسات مزبور مبادرت كرد و اين بر اساس موافقت نامه هاي بين المللي، كه ايران هم از امضا كنندگان آنست تخلف بحساب مي آيد. حالا آژانس مي گويد چون ايران توضيح قانع كننده اي براي مخفي كاري خود ارايه نداده است بنابراين بايد براي مدت معيني (مثلا پنج سال) جهت اعتماد سازي مجدد، غني سازي اورانيوم را متوقف سازد. لازم به توضيح است نيروگاه اتمي بوشهر كه توسط روس ها (با تاخيرهاي مداوم) در حال احداث است نيازي به اورانيوم غني شده ايران ندارد بلكه طبق قرارداد فيمابين، روس ها موظف اند سوخت تنها نيروگاه هسته اي كشور را تامين كنند. سياست دولت در ارتباط با پرونده هسته اي منتقدان بسياري داشته و دارد اما بخاطر اينكه طرح انتقادات در سطح جامعه امكان پذير نيست اين تلقي، مبني بر اينكه تفاهمي ملي در اين رابطه وجود دارد در اذهان جاي داده شد. دولت وعده داد آژانس در مقابل سياست سفت و سخت جمهوري اسلامي تسليم مي شود زيرا امكان اجماع در شوراي حكام وجود ندارد اما در عمل اينگونه نشد بلكه شاهد بوديم كه به اجماع رسيدند و بر خلاف پيش گويي دولت پرونده به شوراي امنيت ارجاع داده شد. دولت در همه اين مراحل، و درباره ارجاع مساله به شوراي امنيت كمترين توضيحي نداد و مدام كوشيد با فرار به جلو و هر بار با طرح شعارهاي تندتر از قبل يك جوري سروته قضيه را هم آورد. مهمترين ادعاي دولت در اين ارتباط، تاكيد برعدم صدور قطعنامه توسط شوراي امنيت بود در اين مورد هم خلاف ادعاي دولت ثابت شد. اما باز احمدي نژاد ماجرا را آنگونه كه مي پسنديد به اطلاع مردم رساند و مدعي شد قطعنامه ها «كاغذ پاره هايي» بيش نيستند و كمترين اثري بر زندگي مردم نخواهند گذاشت حتا باعث پيشرفت ما نيز مي شوند! براي پي بردن به صحت ادعاي ايشان كافي است به وضعيت موجود نگاه كنيد از جمله رفتن سرمايه گذاران حوزه نفت و گاز،اختلال در فعاليت بانك هاي ايراني،مشكلات عديده در واردات كالاهاي اساسي و... ! و اما بنظر مي رسد آخر قصه فرا رسيده است سولانا از جمهوري اسلامي خواسته است در پاسخ به پيشنهاد كشورهاي 1+5 فقط مي تواند يك كلمه آري يا نه بگويد. اين يعني، ديگر امكان انجام هيچگونه مانوري براي دولت وجود ندارد اگر پاسخ آري باشد احتمالا قطعنامه هاي صادر شده تعليق مي شوند و اصطلاحا تعليق در برابر تعليق، و در گام هاي بعدي، درباره مسايل مختلف مذاكرات ادامه خواهد يافت. اما در صورت منفي بودن پاسخ، شوراي امنيت بالافاصله صدور قطعنامه اي تازه و بمراتب سنگين تر از قطعنامه هاي قبلي را در دستور كار خود قرار خواهد داد. شواهد موجود حاكي از اينست كه چنين مي شود الا اينكه طي روزهاي آينده چرخشي صدوهشتاد درجه اي در موضع حاكميت بوجود آيد. مي گويم صدوهشتاد درجه اي، بخاطر اينكه چند روز قبل رييس جمهور در يك سخنراني عمومي بصراحت روي مواضع قبلي تاكيد كرد. اينكه ماجراي هسته اي به كجا مي انجامد يك مساله است اما اينكه دولتي مدام ادعاهاي غير قابل تحقق مطرح كند و كسي هم مسووليت اش را نپذيرد مساله اي ديگر، تازه پشت بند هر ادعاي محقق نشده اي، ادعايي بزرگتر مطرح و شعاري دهن پركن تر سر مي دهند عملي كه در اصلاح عام به آن فرار به جلو مي گويند. هنوز از ياد نبرده ايم شعار تبليغاتي معجزه هزاره سوم را كه بر پوسترهاي انتخاباتي اش هك شده بود. همان جمله معروف «نفت را بر سر سفره هاي مردم مي آوريم» را عرض مي كنم. وقتي مدتي گذشت و دولت از عدم توانايي خود حتا در حفظ وضع موجود آگاه شد آقاي دكتر رييس جمهور در چشم ملتي نگاه كرده موضوع را از اساس تكذيب كرد! وقتي انتخابات رياست جمهوري دوره نهم به دور دوم كشيده شد كانديداها مصاحبه هايي با تلويزيون دولتي انجام دادند. گفت و گوي احمدي نژاد با حيدري مجري شناخته شده تلويزيون را بي شك دهها ميليون نفر ديده اند. معجزه هزاره سوم وقتي به برنامه هاي دولتش پيرامون مسايل اجتماعي رسيد درباره شايعات موجود مبني بر اينكه اگر احمدي نژاد برنده شود بگير و ببند گسترش خواهد يافت به صراحت موضوع را تكذيب كرد و گفت «اينه؟ شان جوانان و ملت ما اينه؟» وي بيرون آمدن چهار تار موي بانوان و يا نوع پوشش شان را از جمله مسايل حاشيه اي برشمرد و تاكيد كرد دولت وظايف بسيار مهمتري دارد. حتا كلهر مشاور ارشد مطبوعاتي وي در همان روزها ادعا كرد اتفاقا فضاي اجتماعي و فرهنگي بازتر خواهد شد حتا خواننده هاي لوس آنجلسي هم مي توانند به كشور باز گردند و الخ. اينكه دولت چگونه زير حرفي كه پيش روي ميليون ها ايراني زد و فشارهاي اجتماعي بالاخص بخاطر همان چهارتار مو و نوع پوشش تا چه حد افزايش يافته است حتا نياز به توضيح دادن ندارد آنچه كه عيان است چه حاجت به بيان است. مي خواهم مقاله را به پايان ببرم اما مدام سوژه هايي بخاطرم مي آيد كه نمي توانم از اشاره به آنها خودداري كنم. در اينترنت فيلم ملاقات احمدي نژاد با جوادي آملي را سرچ كنيد البته اين فيلم كوتاه مستند دست به دست مي چرخد بدون اينترنت هم تهيه كردنش خيلي سخت نيست. جناب دكتر رييس جمهور براي آقاي جوادي آملي با هيجان و بطور مبسوط از به هاله نور رفتن خود و از اينكه وقتي در سازمان ملل سخنراني مي كرد سران ممالك جهان حتا پلك نمي زدند سخن ها گفت. وقتي اين فيلم پخش شد شوهر خانم رجبي از اساس موضوع را تكذيب كرد و حتا گفت: خودم آنجا بودم اصلا صحبتي درباره هاله نور و از اين حرف ها نشد! اين گفتارها سپس زيرش زدن ها، اگر زبانم لال دروغگويي تعبير شود بايد عرض كنم عادتي است كه بسياري از دولتي ها بدان معتاد شده اند وقتي سخنگوي دولت(شوهر خانم رجبي) دو روز قبل از جابجايي وزير آموزش و پرورش هرگونه تغيير و تحولي در كابينه را انكار مي كند اما بعد از چند روز كه وزير عزل مي شود در پاسخ به خبرنگاران فقط نيشخندي تحويل شان مي دهد. چه مي توان گفت غير از اينكه... بگذريم! آنچه باعث نگراني بسياري از ميهن دوستان شده است صرفا عملكرد گذشته ي دولت نيست بلكه بخاطر تصميماتي است كه دولت نهم در ارتباط با مسايل حساس اقتصادي (همچون حذف سوبسيدها) ، سياست خارجي و ... اتخاذ و ظاهرا عزمش را براي اجراي شان جزم كرده است. تنها دلگرمي مردم ، قول و فعل رييس دولت است كه وعده داده است همه چيز بر وفق مراد است هيچ مشكلي پيش نمي آيد و الخ. حالا اگر همچون گذشته تصميمات متخذه غلط از آب درآمد و آن شد كه نبايد بشود چه كسي پاسخگوست؟ مگر در گذشته غير از فرار به جلو كار ديگري كردند؟ به راستي اين فرار به جلوها تا كجا مي تواند ادامه داشته باشد؟ تا چه وقت مي خواهند بر اساس تز نخ نماي آزمون و خطا كشور را اداره كنند؟ آيا فكر مي كنند مخالفان وضع موجود از ترس عواقب سخن گفتن سكوت خواهند كرد بطوريكه مثل هميشه فقط صداي حاكميت و هوادارانش به گوش برسد تا هر طور مي پسندند صحنه آرايي كنند؟ به گمان من نتايج سياست هاي دولت بالاخص در دو حوزه اقتصادي و سياست خارجي تا اواسط پاييز امسال نمايان خواهد شد. آن هنگام اگر همه مخالفان، دگرانديشان، روشنفكران ، منتقدان و البته روزنامه نگاران به گورستان هم بروند ديگر حقايق چنان عيان خواهد بود كه نيازي به بيانش نيست. وقتي كارمند ، كارگر و معلم گوشت را كيلويي سي هزارتومان بخرند يا دارو ناياب شده به چند ده برابر قيمت فروخته شود نرخ آب،برق و ديگر خدمات چند برابر شده و در عين گراني كمياب هم بشود، بيكاري بيداد كند، طبقه متوسط به ورطه فقر بغلطد و الا آخر. آنوقت روزنامه نگار ، منتقد و وبلاگ نويس را چه حاجت به گفتن؟ ديگر چه را بايد به مردم بگوييم؟ آنروز كه گفتيم و از عواقب اش نهراسيديم كسي اعتنايي نكرد حال اگر همه آن گمانه زني ها و پيش بيني ها تحقق يابد ديگر همه آنچه را كه دانستني است خواهند دانست. اين آنروز، خيلي هم دور نيست همان فردايي ست كه ديروز نگرانش بوديم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

با سپاس از ابراز دیدگاه تان