بي شك دو جريان از وضعيت موجود ايران سود مي برند. دلايلي وجود دارد كه نشان مي دهد اعراب و اسراييل برنده گان اوضاع فعلي ايران هستند. از سه دهه قبل كه حكومت ايران بر عليه غرب شمشير را از رو بست و روابطش با جهان بالاخص اروپا و آمريكا تيره شد عرب ها توانستند امتيازات بسياري از غربي ها دريافت كنند. كشورهاي حاشيه ي جنوبي خليج پارس،مصر،اردن،مراكش و چند كشور ديگر عربي، با نزديكي به غرب موفق شدند به اوضاع نابسامان اقتصادي-اجتماعي شان سروسامان دهند. امارات متحده عربي مثال خوبي در همين ارتباط است. اين كشور با قدمتي سي و هفت ساله و جمعيت سه ميليون نفره اش كه بيست و پنج درصدش را بومي ها تشكيل مي دهند سه دهه قبل از ممالك عقب مانده ي خاورميانه بود. در حال حاضر امارات متحده عربي كه از هفت اميرنشين تشكيل شده است يكي از كشورهاي توسعه يافته آسياست سطح رفاه اقتصادي در بعضي از شهرهايش همچون دبي، ابوظبي و شارجه در حد استانداردهاي جهاني ست. اين همه رشد ، ترقي و پيشرفت بدون حمايت و پشتيباني آمريكا ممكن نبود. كشورهاي عربي متحد آمريكا، بالاخص همين شيخ نشين هاي حاشيه ي جنوبي بحر پارس اكنون، يكي از مقصدهاي اصلي سرمايه گذاران بزرگ خارجي در آسيا هستند. بسياري از مراكز بزرگ علمي و پژوهشي حتا دانشگاه هاي معروف غربي مانند سوربن،كلمبيا و غيره در اين كشورها شعبه هايي داير كرده اند. تنش فيمابين ايران و غرب، در عنايت غربي ها به اعراب بي تاثير نبوده است. اسراييل را نيز بايد جز برنده گان تنش بين ايران و غرب محسوب كرد. اسراييلي ها «از شرايط حساس كنوني» در ايران كه قدمتي سي ساله دارد حداكثر بهره برداري را كرده است. اسراييل سال هاست طبق تعهداتش مي بايست همه ي سرزمين هاي عربي را به اعراب واگذار و كشور مستقل فلسطيني را به رسميت بشناسد. اين تعهدات را آمريكا ضمانت كرده است لذا عدم اجراي تعهدات فوق، مساوي با تحت فشار بين المللي قرار گرفتن اسراييل است. فشاري كه مي تواند اين كشور محاصره شده بين دشمنان را با بحران مواجه نمايد. دولتمردان اسراييلي بخاطر جو راديكال موجود در كشورشان قادر نيستند لااقل در شرايط موجود، به تعهدات شان عمل كنند. صلح با اعراب بر اساس فرمول «زمين در برابر صلح» خوشايند اسراييلي هاي تندرو نيست لذا انجام صلح با اين فرمول براي دولتمردان اسراييلي حكم ريسكي مخاطره آميز دارد. سرنوشت اسحاق رابين كه به دست يك اسراييلي راديكال بنام ايگال امير ترور شد پيش روي امثال ايهود المرت، شيمون پرز و ديگر دولتمردان اسراييلي است. آنها تاكنون فشارهاي بين المللي را به فشارهاي داخلي كه مي تواند همچون ترور رابين توام با خشونت باشد ترجيح داده اند. آنچه به اسراييلي ها كمك كرده تا از بار فشارهاي خارجي بكاهند وضعيت ايران بوده است. حكومت ايران در سه دهه ي اخير، و در هر مقطعي به يك شكل و فرم، توجه ي جهانيان را به خود معطوف كرده است. گذشته از اين، در تمام اين سي سال، اسراييل در معرض تهديدات دولتمردان ايراني قرار داشته است تهديداتي در حد حرف، كه هرگز جنبه ي عملي بخود نگرفت اما اسراييلي ها از همين شعارهاي بي عمل مسولان حكومتي ايران نهايت بهره را برده اند. از همين رو اسراييل ترجيح مي دهد ايران از يك اپوزيسيون ضعيف و پراكنده برخوردار باشد كه هرگز نتواند بر سيستم حكومتي فعلي غلبه كرده و حاكمتي عرفي در ايران بر سر كار آورد. اينكه حاكميت ايران همواره با دنياي خارج در تنش بسر برده و توجهات و فشارها را متوجه خود نمايد همواره براي اسراييل سودمند بوده است. في الواقع وضعيت گرگ و ميش موجود در ايران چه در ابعاد داخلي و چه در بعد بين المللي ، آرماني ترين شرايط براي اسراييلي ها محسوب مي شود. فرض كنيد همين فردا ايران طابق النعل بالنعل كشوري شبيه تركيه شود در آنصورت مهمترين اخباري كه از خاورميانه به گوش مي رسد يا درباره ي عراق و يا منازعه اعراب و اسراييل خواهد بود بنابراين مي بينيم كه در صدر اخبار بودن مسايل مربوط به ايران، يعني پنهان شدن بقيه ي معضلات خاورميانه در پس ابرهاي تيره وضعيت موجود در كشورمان. اسراييل براي تداوم «شرايط خساس كنوني» با قدمتي سي ساله، از هيچ كاري فرو گذار نخواهد كرد زيرا همانطور كه گفته شد منافع اش اينگونه اقتضا مي كند. اسراييل با همه ي ابزارهايي كه در اختيار دارد مي كوشد با تمهيداتي، هم رژيم ايران را ضعيف و تحت فشار نگه دارد و هم بهر طريقي كه شده اجازه ندهد اپوزيسيوني قوي بعنوان آلترناتيو حكومت شكل گيرد تا مبادا آن اپوزيسيون روزي روزگاري ايران را به كشوري با موقعيت داخلي و خارجي تركيه تبديل كند. توانايي هاي اسراييل را نبايد در حد كشور كوچكي با هفت ميليون جمعيت ارزيابي كرد. جريان موسوم به «صهيونيزم»، در جهان امروز سررشته بسياري ازامور من جمله بانكداري جهان، كمپاني هاي عظيم نفتي، رسانه هاي نوشتاري، شنيداري و ديداري اروپا و آمريكا را در اختيار دارد به همه اينها بايد يك سازمان پيچيده اطلاعاتي بنام موساد را هم اضافه كرد. اين جريان قدرتمند هر كاري براي اعتلاي «سرزمين موعود» انجام مي دهد. طي سي سال اخير خطوط مبتذل، لات منش و جعلي در اپوزيسيون، بزرگترين ابزار سياست اسراييلي بودند. تلويزيون هايي همچون «رنگارنگ» با بازي هايي كه هر از چند گاه به راه مي اندازند نماد اين خطوط مبتذل هستند. اين مزدوران اسراييل با اعمال، رفتار و گفتارشان اپوزيسيون را نزد ملت ايراني به لجن كشيده، بي آبرو و اعتبار مي كنند. براي مثال دقيقا در اوج گرمي بازار تلويزيون هاي سياسي كه جدا براي حكومت مشكل ساز شده بودند همين رسانه ي جعلي كه از حمايت هاي شخصي بنام منوشه امير برخوردار است پروژه اي بنام «هخا» را كليد زد و همه چيز را به شوخي و ابتذال كشاند. اعمال اين رسانه چنان به ضرر اپوزيسيون بوده است كه بسياري آنرا منتسب به جمهوري اسلامي مي دانند. البته بعيد نيست حكومتي براي بقاي خود بكوشد چنين نعل وارونه هايي بزند. اما تحليل نگارنده اينست كه چنين ابتذال هايي را بايد در راستاي سياست هاي اسراييلي عليه ايران ارزيابي كرد. در جبهه ي مقابل اپوزيسيون يعني جمهوري اسلامي ، خطي كه بيشترين منفعت را به اسراييل رسانده جريان راديكال حاكم بوده است جرياني كه در جلب توجهات جهاني بر عليه ايران، تهديدات بي عمل عليه اسراييلي و فراهم كردن زمينه ي مظلوم نمايي اسراييلي ها و همچنين نگه داشتن ميهن اهورايي مان در «شرايط حساس كنوني» سي ساله، از استعداد بي نظيري برخوردار است. شايد جريان اصلاح طلب را كه علي الظاهر موضع خصمانه اي عليه اسراييل ندارد بايد يكي از بزرگترين دشمنان اسراييل به شمار آورد. به عقيده ي نگارنده ابتذال در اپوزيسيون و راديكاليزم نامعقول در حاكميت ايران، مساوي با حفظ شرايط موجود به نفع اسراييل و همچنين تداوم رشد و توسعه ي ممالك عربي بالاخص كشورهاي حاشيه ي جنوبي خليج پارس است. در حقيقت ايراني ضعيف فصل مشترك دشمنان ديرپا يعني اعراب و اسراييل است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
با سپاس از ابراز دیدگاه تان