پگاه آهنگرانی هنرپیشه ی جوان و با استعداد دستگیر شد. پگاه در فیلم هایی همچون دختری با کفش های کتانی و زندان زنان هنرنمایی کرد. او اولین هنرمند دستگیر شده در وقایع هفته های اخیر نیست پیش از او رضا عطاران کارگردان و هنرپیشه سرشناس که در تجمع مسجد قبا شرکت جسته بود دستگیر شد. محسن نامجو خواننده و موسیقدان صاحب سبک نیز به پنج سال حبس تعزیری محکوم گردید. گفته می شود بیش از دویست هنرمند و بازیگر ممنوع التصویر شده اند! اعتراضات و جنبش سبز ملت ایران شغل و طبقه نمی شناسد. تا همین چند ماه قبل اعتراض با نام معلم، دانشجو، فعالان زنان و کارگران عجین شده بود. انگار بقیه ی اقشار و طبقات یا رضایت کامل دارند از وضعیت موجود، یا به خوابی گران فرو رفته اند. اما وقایع اخیر نشان داد وقتی کارد را به اعماق استخوان فرو کنند چگونه همه برمی خیزند. نتیجه ی آنچه سرکوبگران در این یک ماه و اندی کردند در واقع کشتن ترس در مردم بود کشتار، شکنجه، زندان، محرومیت از حقوق اجتماعی و... تیغی دو لبه است، یا به هدف می خورد تیر سرکوبگران، و فضای قبرستانی حاکم می شود ، یا بر عکس، اگر ترس بر جامعه مستولی نشد دقیقن نتیجه ای خلاف خواست سرکوبگران حاصل،جسارت و عصیانگری به حد اعلا می رسد. بگونه ای که رهبران سیاسی معترض اند که باید بدنبال جامعه بدوند! هر روز در رسانه های مختلف تصاویر تکان دهنده ای از شهدا و مجروحان نشان داده می شود و یا اخبار ضدونقیض اما تکان دهنده ای از زندان ها از جمله اردوگاه کهریزک و غیره بگوش می رسد که علی القاعده باید ترس سراپای مردم را فرابگیرد. اما شاهدیم همین مردم از هر بهانه ای برای بیرون آمدن و فریاد زدن و حتا تندتر کردن شعارهای شان استفاده می کنند. حکومت چاره ای جز تجدید نظر کردن ندارد و هر چه دیرتر بدین کار مبادرت کند،لاجرم هزینه های سنگین تری نیز باید بپردازد. وقتی «حسین بازجو» بخود جرات می دهد به استاد شجریان توهین کند باید منتظر عواقب اش هم باشد. این شخص را به من بدهید تا هر کاری خواستم با او انجام دهم قول می دهم یک ساعت بعد مهاتما گاندی و یا نلسون ماندلا تحویل تان دهم! به او خواهم فهماند انسان از پوست ، گوشت و استخوان درست شده است و چگونه تحت فشار و زیر ضرب می توان دگرگون اش کرد. بقول مرحوم سعیدی سیرجانی(از قربانیان حسین بازجو) که یک هفته قبل از دستگیری به دوستانش گفته بود اگر مرا گرفتند و در تلویزیون دیدید کره ای و یا چینی سخن می گویم تعجب نکنید! بله اینست قصه پر غصه ی ما! در هر صورت بعنوان یک وبلاگ نویس،روزنامه نگار،فعال سیاسی، دانشجوی کارشناسی ارشد و مهمتر از همه یک انسان ایرانی خواستار آزادی بی قید و شرط همه ی دربند شده گان، و در عوض دستگیری، محاکمه و اشد مجازات قاتلان، شکنجه گران و پرونده سازان هستم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
با سپاس از ابراز دیدگاه تان